فرهیختگان، با آگاهی و ادراک خود، خوانشی دیگرگون از رویدادها، تحلیل شخصیتی تیپ های مختلف جامعه و ایدئولوژی های حاکم بر اجتماع دارند که اصطلاحاً مخالف خوانی خوانده می شود، موضوع پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی ساختار و استراتژی های مخالف خوانی های حافظ و محوی است. تحلیل چگونگی ساختار و استراتژی های هنری مخالف خوانی های این دو شاعر، تحلیل پدیده های مؤثر در شکل گیری دیگر خوانی های آنان و یافتن موارد اشتراک و افتراق شیوه های مخالف خوانی آنان از اهداف این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، جامعه آماری 486 غزل حافظ و 133 غزل محوی است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 316 غزل حافظ و 97 غزل محوی است که به روش تصادفی ساده (simply random) و با استفاده از جدول تصادفی اعداد انتخاب شده اند. اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و اسنادی گردآوری و به شیوه تحلیل محتوا بر اساس مؤلفه های مخالف خوانی تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد: مخالف خوانی از نظر ساختاری بر اساس تقابل های دوگانه شکل گرفته است که برای تبیین بهتر آن از گفتمان مشروعیت سازی و نظریه قدرت فوکو استفاده شده است و از نظر استراتژی از مواردی چون طنز، تابوشکنی، شگردهای ادبی چون مجاز به علاقه تضاد، کنایه، محتمل الضدین، ذم شبیه به مدح و مواردی این چنینی استفاده شده است که در متن پایان نامه به تفصیل از آنها سخن رفته است.