پژوهشگران علوم بلاغی از آغاز تاکنون تمام توجه خود را به ادب رسمی معطوف کرده اند. نگاهی به شاهد مثال های کتب بلاغی به خوبی مؤیّد این نظر است. این مسئله در تدریس مباحث بلاغی در مراکز آموزشی چون دانشگاه ها نیز کاملاً صدق می کند، غافل از اینکه ادب عامه ساختار و زیبایی شناسی خاص خود را دارد که غفلت از آن، نادیده گرفتن بخش بزرگی از ظرفیت بلاغی زبان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از معیارهای بلاغی به زیبایی شناسی چیستان به عنوان نوعی از کنایه در ادب عامه پرداخته است. نتایج نشان می دهد در پژوهش های انجام شده تنها به بلاغت قسمت اول (توصیف) توجه شده و از بلاغت موصوف غافل مانده اند؛ درحالی که پنهان سازی و تعلیق معنا با توجه به وصف های موجود، بیانگر این است که چیستان درواقع کنایه از موصوف است. نکته ای که تاکنون به گونۀ بایسته به آن پرداخته نشده و عدم توجّه به این مسئله، موجب شده در کتب بلاغی به اشتباه در مبحث بدیع جای بگیرد. تفاوت این گونه کنایه با کنایات مرسوم کتب بلاغی و تبیبن و تشریح زیبایی های آن، در مقایسه با نمونه های ادب رسمی از مباحثی است که در متن مقاله به تفصیل به آن پرداخته شده است.