هدف از انجام این پژوهش دست یابی به دلایل آمیختن نثر و نظم در کتاب گلستان سعدی به روش توصیفی_تحلیلی است. این پژوهش به شیوه تحلیل انتقادی گفتمان بر طبق نظریات تحلیل گران این حوزه: الگوی ون لیوون و روش تولمین بررسی شده است. الگوی ون لیوون، متن را به عنوان کنش اجتماعی می داند که نابرابری های جامعه را نشان می دهد؛ مشروعیت بخشی و مشروعیت زدایی از یک امر را بررسی کرده که دارای زیرمجموعه هایی چون: 1_ اعتبار بخشی 2_ ارزش گذاری اخلاقی 3_عقلانی کردن 4_اسطوره سازی است. هر کدام از این موارد زیرمجموعه های متنوعی دارد. تولمین اعتقاد دارد گویندگان و اهل زبان به طور متداول برای اقناع مخاطب و باوراندن نظریه ها و آراء خود به شنونده و خواننده از روش های دیگری جز منطق رسمی اسطوره ای بهره می برند؛ وی روشی را ارائه می کند که دارای سه مؤلفه: ادعا، پشتیبان، زمینه یا زیربنای فکری است. هرکدام از این مولفه ها دارای زیر شاخه های متفاوت و متنوعی هستند. نتایج حاصل از بررسی ابیات در ارتباط با متن حکایت نشان می دهد: ابیاتی که در خلال یا پایان حکایات آمده اند می توان کارکردهایی چون: تأکید و استوارسازی کلام، تبیین وتفسیر، شرح و تعریف، تمنا و آرزو، اقناع مخاطب و ... برای آن ها برشمرد. بیشترین بسامد کارکردها مربوط به تبیین و تفسیر و شرح و تعریف است که به نظر می رسد مهر تأییدی بر ویژگی سهل بودن گلستان باشد. ازجمله موارد و موضوعاتی که شیخ اجل به آن ها مشروعیت می بخشد عبارت اند از: نیکی کردن، نرم خویی، سنجیده گویی، خوش بینی ، زیبایی، عدالت، بخشش و... . از آن جمله است مواردی که مشروعیت زدایی می کند: نادانی، بی هنری، نیکی در حق بدان، ظلم بر مسکین، رفتار ناپسند پادشاه، تعجیل در کار، عالم بی عمل و ... .