طبیعت گرایی و استفاده از مظاهر طبیعت در شعر همواره مورد توجه شاعران بوده است؛ آنها برای بیان مفاهیمی که به زبان آوردن آن به طور مستقیم تاثیر چندانی بر ذهن و روان خواننده نمی گذاشت و فارغ از زیبایی هنری بود و یا به دلیل وجود حکومت های مستبد و خفقان سیاسی، به طور صریح بیان کردن آن ممکن نبود، از مظاهر طبیعت در قالب نمادهایی برای انتقال منظور و خواسته خود استفاده کرده اند. چنین استفاده ای از شعر در سروده «أنشودهالمطر» بدر شاکر السیاب (1926-1964) و کتاب شعر «دهربهندی پهپووله» شیرکو بیکس (2013-1940) کاملا هویداست. این پژوهش بر آن است تا به بررسی تطبیقی طبیعت و مظاهر آن از منظر مکتب آمریکایی در مجموعه اشعار «أنشودهالمطر» بدر شاکر السیاب و کتاب شعر«دهربهندی پهپووله» شیرکو بیکس ، دو شاعر معاصر عراقی یکی عرب زبان و دیگری کرد زبان بپردازد.. دادهها در این پژوهش به روش کتابخانهای گردآوری شده اند و سپس با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شده اند تا میزان تاثیر پذیری این دو شاعر از طبیعت و وجوه اشتراک و تفاوت های آنها در استفاده از نمادهای طبیعت مشخص گردد. نتایج نشان می دهد هریک از این دو شاعر به فراخور محیط زندگی، موقعیت اجتماعی و سیاسی محل زندگی خود، از طبیعت بهره گرفتهاند. بدر شاکر السیاب در زندگیش همواره با سختی ها و درد و رنج و ناامیدی دچار بوده است؛ بدین جهت در عالم شعر خویش به طبیعت پناه برده است و از عناصر مختلف آن در قالب نمادهایی برای بیان احساسات درونی و ترسیم اوضاع نامناسب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محل زندگی خویش استفاده کرده است. در اشعار شیرکو بیکس نیز طبیعت جایگاه ویژه ای دارد. او طبیعت را الهام بخش شعرهایش می داند در شعر وی مظاهر طبیعت علاوه بر این که مانند خود هویدا هستند بلکه همواره حامل پیامی هستند و در برگیرنده مفاهیمی چون مقاومت ، آزادی، امیدواری، انس و عطوفت با مردم ، مبارزه با ظلم و ... هستند. طبیعت نزد شیرکو بی کس با مفاهیم انسانی ترکیب شده است و اشعارش در کتاب «دهربهندی پهپووله» انعکاس و بازتابی از مشکلات و درد مردمان سرزمینش هستند.