1404/09/14
عبدالله امینی

عبدالله امینی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید: 0000-0001-7191-4617
تحصیلات: دکترای تخصصی
شاخص H:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
اسکولار:
پست الکترونیکی: aminiphilosophy [at] uok.ac.ir
اسکاپوس: مشاهده
تلفن:
ریسرچ گیت:

مشخصات پژوهش

عنوان
نسبت میان فلسفه و ادبیات از منظر هرمنوتیک فلسفی گادامر
نوع پژوهش
سخنرانی
کلیدواژه‌ها
فلسفه و ادبیات، لوگوس و میتوس، متافیزیک، هرمنوتیک فلسفی
سال 1404
پژوهشگران عبدالله امینی

چکیده

پرسش‌های محوری سخنرانی این بود که نسبت تاریخی میان فلسفه و ادبیات در فرهنگ غرب چگونه بوده و رویکرد گادامر با توجه به مبانی هرمنوتیک فلسفی‌اش به این نسبت چگونه است؟ از آن زمان که در فرهنگ یونانی مرز میان میتوس و لوگوس مشخص شد و تفکر فلسفی استقلال خود را از تفکر اسطوره‌ای اعلام کرد، نسبت میان فلسفه و هنر به‌نحو عام و فلسفه و ادبیات به نحو خاص به مسأله بدل شد. افلاطون در رسالۀ «جمهوری» نخستین موضع جدی در این خصوص را ارائه کرد. از آن زمان تاکنون فیلسوفان مختلفی در باب این نسبت اندیشیده‌اند. تقریباً تا نیمۀ دوم قرن نوزدهم کم‌وبیش میان فلسفه و ادبیات شکاف مشخصی وجود داشت، اما از این زمان به بعد و مشخصاً با تلاشهای فکری نیچه مرز میان فلسفه و ادبیات هرچه بیشتر کمرنگ شد. نگرش گادامر در هرمنوتیک فلسفی خودش در استمرار موضع هایدگر در رابطه با فلسفه و ادبیات است. گادامر تمایز میان فلسفه و ادبیات را وجه‌ممیزۀ فرهنگ غرب از فرهنگ شرق می‌داند که به بنیان‌گذاری متافیزیک انجامید و لذا ناچار بوده که فاصلۀ خود را با هنر و ادبیات حفظ کند. هرچند خود گادامر با تلقی خاصی که از «فهم» و «خودفهمی» دارد، به این نتیجه می‌رسد که در هر دو حوزۀ فلسفه و ادبیات (هنر) فهم «رخ می‌دهد» و لذا گویی فلسفه و ادبیات دو روی یک سکه هستند.