در فلسفه عموماً عقل را بهعنوان معیار اصلی ارزیابی انتقادیِ ارزشها و باورها و غایت حیات آدمی قرار دادهاند. کانت در مقام فیلسوف بزرگ دروۀ روشنگری برپایۀ اتکا به معیار عقل میکوشد که ملاک روشنگری را در خودآیینی و استقلال فرد از هر مرجع دیگری غیر از فهم و عقل خود بیابد. روشنگری را در بکارگیری مستقلانۀ فرد از نیروی فهم و عقل خویشتن تعریف میکند و بدین ترتیب سوبژکتیویسم و اومانیسم دورۀ مدرن را به اوج خود میرساند. از سوی دیگر، نیچه اتکای بیش از حد بشر مدرن بر نیروی عقل و نادیده گرفتن سایر نیروهای بشری از جمله احساس، را بنیان نهیلیسم در غرب میداند. حال پرسش ما این است که آیا ما تنها با این دو گزینه روبرو هستیم و ناچار به انتخاب بین رویکرد کانتی یا نیچهای هستیم یا امکان دیگری برای گذار از این دو موضع وجود دارد؟