این کتاب، حاوی اطلاعاتی بنیادین در خصوص مسائل مختلف اجتماعی است و راهبردی اصولی برای درک و تحلیل مسائل اجتماعی به خواننده میآموزد. خواننده با مطالعۀ فصول مختلف کتاب، که هرکدام به مسألهای اجتماعی اختصاص یافته، در نهایت میآموزد که میان تحلیلهای فردی و ساختاری تمایز بگذارد و به اهمیت بررسی مسائل در بافت تاریخی و جهانی آن جهت فهم دقیقتر آنها واقف شود. نویسنده برای انتقال مفاهیم اساسی، یافتههای کلیدی و روشهای مورد کاربرد جامعهشناسان در بررسی و فهم مسألۀ اجتماعیِ مورد بحث در هر فصل، از زبانی استعاری و تمثیلی، اسطورهها و شخصیتهای اسطورهای، تصاویر و داستانهای تخیلی، محتوای برخی فیلمها، رمانها و آثار هنری بزرگ و حتی برخی بازیها و اشعار کودکانه برای تفهیم مطلب با مهارت هرچه تمامتر بهره میگیرد. همین امر یکی از ویژگیهای مهم کتاب حاضر است و محتوای آن را جذاب و خواندنیتر کرده است. لذا، مطالب صرفاً در قالب تحلیلهای خشک جامعهشناختی ارائه نشده است. یکی دیگر از ویژگیهای مهم کتاب حاضر این است که طیف وسیعی از مسائل و معضلات اجتماعی (از سقط جنین، فقر، قتل، مصرف مواد مخدر و عواقب جمعیت سالخورده گرفته تا نابرابریهای جنسیتی، تبعیضهای نژادی و قومی و ...) را دربر میگیرد. گرچه نویسنده در بررسی مسائل اجتماعی عمدتاً بر جامعۀ آمریکا (و گاهی در مقام مقایسه بر برخی از کشورهای اروپایی) تمرکز کرده، اما میتوان روش و راهبرد او در تحلیل مسائل اجتماعی مذکور را بهمنزلۀ الگویی منسجم و فراگیر برای تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی سایر جوامع بکار گرفت. گذر روزگار از تازگی تحلیلهای کتاب در خصوص ریشهیابی مسائل اجتماعی و عواقب آنها چیزی کم نکرده است. نکتۀ مهمتر اینکه نویسنده در اثنای بررسیهای خود در هر فصل، همواره گوشۀ چشمی به تفاوتهای وضعیت زنان در رابطه با مسائل اجتماعی دارد و میکوشد که نابرابریهای ضمنی را در هر مورد به روشنی نشان دهد. وجه ممیزۀ دیگر کتاب، به نوع نگرش و رویکرد نویسندۀ آن در بررسی مسائل اجتماعی باز میگردد. همانطور که عنوان کتاب گویاست، او علاوه بر ارائۀ مباحث نظری در اهمیتِ نگریستن به مسائل از «زوایای» گوناگون، آگاهانه تلاش نموده تا در بررسی و تحلیل ریشهها و تبعات اجتماعیِ هر مسألۀ اجتماعی در هر فصل ،آن را از «زاویهدیدها»ی مختلف مورد بررسی قرار دهد. بر همین مبناست که صرف تحلیلهای فردی (و گاه روانشناختی) را کارساز نمیداند و میکوشد تا هر مسألۀ اجتماعی را در بافت گستردهتری قرار دهد و از منظر ساختاری و جامعهشناختی آن را ارزیابی نماید (گرچه منکر اهمیت بصیرتهای تحلیل فردی در بررسی مسائل اجتماعی نیست، اما آن را کافی نمیداند). لذا، پیوسته خواننده را برحذر میدارد که مبادا در بررسی و واکاوی مسائل اجتماعی گرفتار مغالطۀ تقلیل امر ساختاری به امر فردی و روانشناختی شویم؛ چیزی که این روزها بسیاری در ارزیابی مسائل اجتماعی ایران بهعنوان نمونه دچار آن میشوند. و نهایتاً اینکه از دیگر ویژگیهای مهم کتاب این است که نویسنده در لابلای عبارات و تحلیلهای جامعهشناسانۀ خود، گاه از بصیرتهای فلسفی کمک میگیرد که به غنای محتوای کتاب افزوده است. این بصیرتها نشان از عمق و گسترۀ دانش نویسنده دارد. او گرچه برای مستندسازی فرضیههای خویش به دادههای کمی و آماری در جای خود متوسل میشود، اما در استنباطها و استنتاجهای نهایی صرفاً به این روش کمی اکتفا نمیورزد و به نقش احتمالی برخی عوامل دیگر میپردازد که جنبۀ کیفی دارند.