نوشتار حاضر حول محور شکاف میان حقیقت و زیبایی و ریشه های این شکاف در زیبایی شناسی مدرنِ غرب می چرخد. از آن جا که بیشتر از منظر هرمنوتیک فلسفیِ گادامر به مؤلفه های زیبایی شناسی غرب و شکاف پیش گفته پرداخته ایم، لذا فصل اول را به تبیین و شرح مؤلفه های محوری هرمنوتیک فلسفی او اختصاص داده ایم. به منظور ارائه ی تصویری کلی از زیبایی شناسی و فلسفه ی مدرنِ غرب، ضروری می نمود که فصلی مجزا به این امر اختصاص یابد، به همین جهت در فصل دوم به سرآغازهای زیبایی شناسی و چارچوب کلی آن پرداخته ایم. در فصول سوم، چهارم و پنجم به سیر تطور زیبایی شناسی و شکاف میان حقیقت و زیبایی در سه گفتمان مهم دوره ی مدرن (زیبایی شناسی کانتی، هگلی و نیچه ای) به نحو مستوفی پرداخته ایم. فصل ششم به رهیافت هایدگر در باب رابطه ی میان حقیقت و زیبایی اختصاص یافته است. به این جهت که او پیش از گادامر به نقد شکاف میان زیبایی و حقیقت پرداخت و در عوض از رخداد حقیقت در عرصه ی هنر سخن به میان آورد. فصول هفتم و هشتم به طور خاص به طرح و تبیین نگرش گادامر در باب نسبت میان حقیقت و زیبایی (هنر) و نحوه ی مواجهه ی ما با آثار هنری اختصاص یافته و نقدهای او بر زیبایی شناسی مدرن برجسته شده است. در این جا سعی بر آن بوده که علاوه بر حقیقت و روش به سایر نوشته های مهم گادامر مرتبط با بحث رجوع شود. در نهایت، در فصل نهم به جمع بندی مطالب پرداخته و حتی المقدور با عنایت به کلیت زیبایی شناسی مدرن، برخی از انتقادها و برنهادهای خود گادامر مورد ارزیابی قرار گرفته است. در پایان لازم به ذکر است که این نوشتار در اصل مبتنی است بر رساله ی دوره ی دکتری نویسنده ی حاضر که در سال 1392 در دانشگاه اصفهان با همفکری و همکاری برخی از اساتید بزرگوار انجام شده است. به همین جهت از همه ی اساتید و دوستان عزیزی که سهمی در فراهم شدن این اثر داشته اند، تشکر می نمایم. به طور ویژه، از اساتید بزرگواری چون دکتر محمد جواد صافیان، دکتر یوسف شاقول، دکتر بیژن عبدالکریمی، دکتر سعید بینای مطلق و دکتر مهدی دهباشی تشکر می کنم. اثر حاضر به پیشنهاد دکتر بیژن عبدالکریمی در قالب کتاب تقدیم خوانندگان می گردد.