یکی از عواملی که میتواند گرایش زوجین به طلاق را تبیین و پیشبینی کند، قصۀ عشق طرفین است. هدف پژوهش حاضر تحلیل پدیداری قصۀ عشق استرنبرگ در زوجهای متقاضی طلاق بود. روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود و با بهرهگیری از روش نمونهگیری هدفمند 14 زوج متقاضی طلاق در شهر سنندج مورد مصاحبه قرار گرفت. جهت جمعآوری اطلاعات از مصاحبۀ نیمهساختار یافته استفاده شد. دادهها با استفاده از روشِ تحلیلِ پدیدارشناسی ونمنن مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل مصاحبهها منجر به شناسایی چهار طبقه (قصۀ ایثارپلیسی، قصۀ ایثارجنگ، قصۀ ایثار وحشت و قصۀ باغجنگ) شد. یافتهها بیانگر این است که قصۀ عشق در زوجهای متقاضی طلاق تناسب و سازگاری چندانی با یکدیگر ندارد و همین امر بروز تعارض زناشویی در روابط آنها را پیشبینی میکند. همچنین این یافتهها حاکی از آن است که حتی اگر قصۀ عشق یکی از طرفین ماهیت و کارکرد سالمی داشته باشد، در صورتی که قصۀ عشق طرف مقابل از سلامت ماهیتی و کارکردی برخوردار نباشد، احتمال بروز تعارض زناشویی در سطح بالایی قرار دارد. ضمن اینکه تأثیر فرهنگ در پیدایش و تداوم قصههای عشق چشمگیر است. بنابراین یافتهها میتوان تأکید کرد که ارزیابی قصۀ عشق زوجهای متقاضی ازدواج و زمینهسازی برای تناسب قصۀ عشق آنها با یکدیگر در مشاورههای پیش از ازدواج میتواند تا حد زیادی در داشتن رابطۀ زناشویی موفق و همچنین کاهش میل به طلاق نقش داشته باشد.
