پژوهش حاضر باهدف تبیین مدلی بر اساس رابطه بین خودشیفتگی و دلزدگی زناشویی با تعارض زناشویی از طریق متغیر میانجی پریشانی روانشناختی انجام گرفت. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی است. حجم نمونه پژوهش شامل 300 نفر از زنان و مردان تأهلی بود که به دلیل تعارض زناشویی خود و یا همسرشان به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر قزوین در سال 1403 به این مراکز مراجعه میکنند. ابزار مورداستفاده در پژوهش حاضر پرسشنامههای تعارض زناشویی حمید سلیمانی (1392)، پرسشنامه پریشانی روانشناختی Kessler et al. (2002)، دلزدگی زناشویی Pines, (1996) و پرسشنامه شخصیت خودشیفته Amz et al (2006) بود. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و نرمافزار SPSS-25 و AMOS-25 استفاده شد. نتایج نشان داد که خودشیفتگی با تعارض زناشویی همبستگی مثبت دارد (05/0 >P). دلزدگی زناشویی (کل)، دلزدگی جسمانی، دلزدگی روانی و دلزدگی عاطفی با تعارضات زناشویی رابطهی مثبت و معنیداری دارند. بین پریشانی روانشناختی با تعارضات زناشویی رابطهی مثبت و معنیداری وجود داشت. خودشیفتگی اثرات پیشبینی غیرمستقیم قابلتوجهی بر تعارضات زناشویی از طریق پریشانی روانشناختی داشت (05/0 >P). دلزدگی زناشویی نیز اثرات پیشبینی غیرمستقیم قابلتوجهی بر تعارضات زناشویی از طریق پریشانی روانشناختی داشت (05/0 >P). این یافتهها نقش مهم پریشانی روانشناختی را در زوجهایی که دچار تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی هستند را برجسته و نیاز به مداخلات و استراتژیهای مبتنی بر زوج همراه با درمان فردی و زوجی را برای هر دو طرف برجسته میکند.