هدف پژوهش حاضر بررسی رضایت زناشویی با کیفیت زناشویی و حالتهای مثبت روانشناختی: نقش واسطهای سبکهای عشقورزی بود. این پژوهش از حیث روششناسی کمی و از لحاظ هدف کاربردی است که با روش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی فرهنگیان شهرستان مریوان در سال 1400 تا 1401 بودند که به روش نمونهگیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول حجم نمونهی کوکران تعداد 350 نفر انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها در این پژوهش از پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH)، پرسشنامه حالتهای مثبت روانشناختی (PPS)، پرسشنامه کیفیت زناشویی تجدید نظر شده (RDAS) و پرسشنامه سبک عشقورزی استرانبرگ (STLS) استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که کیفیت زناشویی 79/0 از تغییرات سبکهای عشقورزی را پیشبینی میکند. حالت-های مثبت روانشناختی نیز با 09/0 و سطح معنیداری 04/0 هر چند دارای اثر ضعیفتری نسبت به کیفیت زناشویی میباشد ولی تأثیر مثبت و معناداری بر روی سبکهای عشقورزی دارد. به علاوه سبکهای عشقورزی با میزان 55/0 صدم، نقش میانجی مثبت و معناداری را بین کیفیت زناشویی و رضایت زناشویی ایفا میکند. از طرفی سبکهای عشقورزی با میزان 08/0 نمیتواند نقش میانجی معناداری را بین ساختارهای روانشناسی و رضایت از زناشویی زوجین ایفا نماید. لذا براساس نتایج مدل همزمان، بر خلاف مدل تفکیکی، تنها نقش میانجی معنادار سبکهای عشق-ورزی در ارتباط بین کیفیت زناشویی و رضایت از زناشویی تأیید میشود.