در بسیاری از کشورها با وجود اینکه قوانین آیین دادرسی کیفری آمرانه و به صورت یکطرفه از طرف دولت وضع میشوند، متحول شدهاند. برخی از این تحولات بیش از هر چیز، ناشی از نتایج تحقیقات و یافتههای جرمشناسی است. با وجود اینکه جرمشناسی رشتهای علمی است و به علت دیدگاه انتقادی و بیطرفانۀ آن چندان مورد استقبال دولتها نیست، اما در قوانین کیفری و به ویژه در آیین دادرسی کیفری نفوذ کرده و اهداف متفاوتی را برای آن در نظر گرفته است. یکی از این اهداف جرمشناسانه، رویکرد مدیریتمحور به آیین دادرسی و فرایند کیفری است که به دنبال بهینه کردن فرایند کیفری و بالا بردن کارآیی آن میباشد. بر این مبنا، در این مقاله به رویکردهای مهم مدیریتیِ جرمشناسی در آیین دادرسی کیفری مورد بررسی قرار میگیرد. فرض این مقاله این است که بهرهگیری از آموزههای جرمشناسی میتواند هزینهها و استفاده از فرایند کیفری را کاهش دهد، رسیدگی کیفری را سرعت ببخشد و قدرت بازدارندگی بزهکاران از ارتکاب جرم را تقویت بخشد. لازم به ذکر است در ضمن مباحث به موضع قانونگذار ایران نیز به ویژه در قوانین اخیرالتصویب اشاره شده است. قانون آیین دادرسی کیفری 1392 اصلاحی 1394 به عنوان یکی از قوانین جدید در بسیاری از موارد به ویژه با رویکرد مدیریتی سعی نموده از یافتههای جرمشناسی استفاده نماید. در این تحقیق نشان داده شده آموزههای جرمشناسی وارد این قانون نیز شده، آن را متحول نموده و جنبۀ مدیرتی آن را تقویت کرده است. در عمل با توجیه قضات نسبت به اهداف مدیریتی آن، میتوان این اهداف را محقق نمود.