سنایی بزرگترین شاعری است که در اوایل قرن ششم وعظ را در اشعار خود به کمال رساند. وی معانی حکمی و عرفانی آمیخته به اندرز را با عبارت فصیح و خیالات عالی و تعبیرات کم نظیر خود همراه کرده و در بسیاری موارد چنان با بیان شیوا و معجزه آسای خود مؤثر ساخته که کمتر می توان قصیده ای از اینگونه قصاید او خواند و بی تأثر به پایان رسانید. از سوی دیگر در زبان و ادبیات عربی، ابوالعلا صاحب هوشی بی مانند و افکاری بلند است که برای ایجاد آثار بدیع که آفرینش آنها از دیگر مردم ساخته نبود، توانایی داشته است. به همین سبب چون به امتیاز و برتر خود از دیگران آگاه بوده، نفس خود را بزرگ می شمرده و برای خود ارزشی بالاتر از سایر مردم قایل بوده است. بدون تردید چنین شاعری با چنین تفکری در آثار خود، اشعار حکمی زیادی به کار برده است و به نوعی شاعر حکیم به شمار می آید. معری و سنایی در روزگاری به سر می بردند که آشفتگی سیاسی و اجتماعی در آن بیداد می کرد تا جایی که سیاهترین صفحات تاریخ برای دو ملت ایران و عربی در همین برهه زمانی رقم خورده است. با واکاوی اندیشه های این دو شاعر گرانمایه درمی یابیم که مضامین حکمی، چاشنی و بنمایه اصلی سروده های آن دو می باشد و در اندیشه های حکمی این دوشاعر شباهتهای زیادی به چشم می خورد و به این نتیجه می رسیم که جهانبینی سنایی در این گونه اشعار مثبت و خوشبینانه است ولی معری از جهانبینی منفی و بدبینانه ای برخوردار بوده است.