بحتری شاعر خوش ذوق و صاحب نام عرب با تأثیرپذیری از شاعران جاهلی و اموی قصاید زیبایی در باب طبیعت سروده است. او با بهره گیری از معانی سنتی و بیان آنها در قالب جدید گوشه ای از حوادث اجتماعی ، خوشگذرانی و عیاشی های دوره عباسی را به تصویر کشیده است. خاقانی نیز دانشوری است که بر پایه پندار جهان را می آزماید و می شناسد و به جرأت می توان گفت که صحنه آسمان و مناظر افلام و طلوع و غروب آفتاب و ستارگان، باشکوه تر و زیباتر از آنچه استاد شروان مصور و مجسم ساخته است در هیچ اثر دیگری منعکس نشده است. دراین پایان نامه کوشش شده است تا برجسته ترین توصیفات این دو شاعر از طبیعت و عناصر و اجزای آن و نیز نکات مشترک آنها در نگاه به طبیعت و تفاوتهایشان مورد بررسی قرار گیرد.