امروزه، ادبیّات پایداری یک پیکر به هم پیوسته است و استوار بر اجزای فراوانی که هر یک از این اجزا در جای خود، یکی از پایه های این ادبیّات به شمار می آید. رنگ از جمله پدیده های مهم است که همیشه در هنر و ادبیّات بازتاب یافته و به دلالت ها و ایقاع های خاصی ممتاز گشته است. این پدیده در ادبیّات پایداری نیز به همت شاعران و برخی نویسندگان جایگاهی ویژه یافته است. وجود رنگ ها در طبیعت، بیانگر حکمت عالیه ی آفرینش است و از گذشته های دور به گونه های متعددی در باور مردم رسوخ یافته است. این پدیده به طرز ویژه ای در اشعار شاعران ادبیّات مقاومت برای بیان اغراض گوناگون به خدمت گرفته شده است. نزار قبانی به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران مقاومت، دلالت های خاصی به رنگ بخشیده است؛ به گونه ای که رنگ، که یکی از عناصر مهم صور خیال محسوب می شود، در اشعار او همراه با کاربردی نمادین جایگاهی معتنی به پیدا کرده و الهامگر معانی مورد نظر شاعر شده است. این جستار بر آن است که دلالت های رنگ و کارکردهای معنی شناختی آن را در اشعار پایدرای نزار قبانی مورد مداقه قرار داده و این مسأله را تبیین کند که رنگ چه دلالت هایی در ادبیّات پایداری و اشعار این شاعر دارد و چه رابطه ای میان تناسب آن با معنای مقصود است؟ آیا شناخت رنگ ها و دلالت های آن در شعر وی، خواننده را بر معانی رمزی اشعار او واقف می گرداند؟