ادبیات غنایی، یکی از گونه های ادبی است که بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر است و معادل قدیم آن کلمه غزل است. موضوع اصلی غزل، بیان احساسات و عواطف و ذکر جمال و کمال محبوب و معشوق و شکایت از بخت و روزگار است و به دو نوع جسمانی( عاشقانه) و روحانی( عرفانی) تقسیم می شود. ادبیات و زبان های مختلف سرشار از بیان این احساسات و عواطف در قالب شعر می باشد. ادبیات غنی کردی نیز به عنوان یکی از زبان های زنده و پویای دنیا شاهد بیان این احساسات است. یکی از این شاعران، طاهربگ جاف، شاعر اهل سلیمانیه عراق، است که در شعر خویش توجه خاصی به محبوب و معشوق زمینی داشته و به توصیف زیبایی وی پرداخته است. طاهربگ در قسمت دیگری از اشعارش به بیان سختی عشق، شکایت از محبوب، هجران محبوب و نیز درخواست مهر از وی اشاراتی نموده است. مقاله حاضر برآن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از قسمت کردیِ دیوان اشعار طاهربگ جاف به بررسی و تبیین سیمای معشوق در شعر وی بپردازد.