در میان گونههای مختلف ادبی، متون عرفانی و بهویژه تذکرههای عرفانی که شرح حال عرفا و مشایخ صوفیه را روایت کرده اند، به سبب اشتمال بر اعمال شگفتانگیز و خارقالعادهای که بر اثر کرامتهای عارفان رخ میدهد، بیشترین شباهت و همسویی را با مؤلفههای مکتب رئالیسم جادویی دارند. نگارندگان پژوهش حاضر، از میان تذکرههای عرفانی و شرح حال عرفا، کتاب مناقبالعارفین احمد افلاکی را که در شرح حالات و مقامات مولانا و خاندان و اصحاب ایشان است، بهعنوان جامعۀ آماری این پژوهش در نظر گرفته و به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی به بررسی نمودهای عناصر رئالیسم جادویی در اثر یادشده همت گماردهاند. برایند پژوهش نشان میدهد که افلاکی نیز مانند نویسندگان پیشرو مکتب رئالیسم جادویی، با کمک قوۀ تخیل بسیار بالا و خلاقیت ادبی و نبوغ هنری قابلتحسینی که دارد، عناصر جهان جادو و جهان واقعیت را آن چنان خلاقانه در هم میآمیزد که منجر به شکل گیری کلیّتی واحد و یگانه میشود و خواننده را مجاب میکند که عنصر جادویی را که در بستری از واقعیت جریان دارد، بپذیرد. وجود عناصری چون هویت گردانی، زمانپریشی، مکان پریشی، آمیزش و تلفیق هنرمندانۀ واقعیت و خیال، کاربرد بزرگنمایی و اغراق و کرامتهای شگفت و شگرفی که از شخصیتهای حکایتها سر میزند، مناقبالعارفین را هرچه بیشتر به قلمرو رئالیسم جادویی سوق میدهد.