عرفان، احساس عمیق عارفانه نسبت به خداوند و تسلیم شدن، و عشق ورزیدن به او از صمیم قلب است که عاشقان حقیقت را مجذوب خویش ساخته و به عنوان یک علم، در فرهنگ اسلامی زاده شده است. عرفان، مانند هر علمی، اصطلاحات خود را داراست و برای پی بردن به فهم مطالب آن، آشنایی با این اصطلاحات، ضروری است. شاعران عارف، اصطلاحات عرفانی را در اشعار خود، بسیار به کار بردهاند. عطار و حافظ نیز از شاعرانی هستند که از این اصطلاحات و مضامین عارفانه، در اشعار خود به فراوانی، بهره مند شده اند. در این پژوهش، به بررسی مضامین مشترک عرفانی میان منطق الطیر که شاهکار عرفانی- رمزی عطار است، با غزلیات حافظ پرداخته شده است. همچنین بسامد این اصطلاحات و پاسخ به این سوال که شاعران عارف، از جمله حافظ و عطار، از چه زبانی، برای بیان مضامین و اصطلاحات عرفانی، استفاده میکنند، جزو اهداف این پژوهش است. نتیجه نشان می دهد که حافظ و عطار، از اصطاحات متعدد عرفانی به صورت مشترک در آثار خود استفاده کردهاند. اصطلاحاتی مانند: آب حیات، ازل، ابد، توبه، صدق، توفیق، سالک و پیر و فقر و فنا و عشق. واژه هایی مانند: عشق، طلب، استغنا، حیرت... که همان هفت وادی عرفانی در منطق الطیر عطار، و واژه هایی مانند: عشق، ساقی، پیر، می، رند، میخانه، خرقه، زاهد... در اشعار حافظ بسامد بیشتری را به خود اختصاص داده اند. هر دو شاعر، از زبان رمزی و عارفانه، برای بیان بهتر مضامین عرفانی بهره گرفته اند. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است.