فضای عمومی در شهر، از دیرباز بستری برای تجلی ارزش های فرهنگی و روابط اجتماعی بوده است. نظام فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر پیوند دوسویه ی دیرینه ای دارند به این معنا که برقراری و تداوم و روابط اجتماعی باعث تقویت هنجارها و ارزش ها می شود و از سوی دیگر فرهنگ، شرایط و نحوه شکل گیری روابط اجتماعی را نیز تعیین می نماید. برای ایجاد یک رابطه پیونددهنده میان مردم و شهر باید به نوعی از فعالیت ها که موجب اشتراکاتی میان مردم و شهر می شوند، توجه نمود، چنین فعالیت هایی ریشه در هنر به معنای عمومی دارند؛ که در ارتباط تنگاتنگ بافرهنگ است. لذا هر سه این کاربری ها، فرهنگی، اجتماعی، هنر عمومی، نقش برجسته ای در پایداری اجتماعی و سرزندگی فضای شهری خواهند داشت بنابراین هدف اصلی این پژوهش طراحی یک پایگاه اجتماعی – فرهنگی است که در آن مجال ارائه هنرهای عمومی به اقشار مختلف داده شود تا بتوان حضور مردم را درصحنه شهر فارغ از مشغولیت های کاری آماده نمود. در این پژوهش با بهره گیری از روش تحقیق پیمایشی، ابعاد تأثیرگذار بر ارتقای پایداری اجتماعی فضاهای عمومی به ویژه فرهنگی شناسایی شده و سپس فضاهای عمومی، مراکز اجتماعی و فرهنگی و بالأخص فرهنگسراها به عنوان پاتوق شهری بررسی می گردد. بر این اساس رساله حاضر با بهره گیری از «روش توصیفی-تحلیلی» در مرحله نظری و «روش پیمایشی» در مرحله تحلیلی و با ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مفهوم پایداری اجتماعی در معماری و طراحی فضای فرهنگی پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عوامل پویایی و سرزندگی، آسایش و آرامش، عدالت اجتماعی، هویت و غنای فرهنگی، امنیت اجتماعی، تنوع و گوناگونی، تعلق اجتماعی به مکان و مشارکت پذیری اجتماعی با پایداری اجتماعی دارای رابطه مستقیم و بر روی افزایش آن از دیدگاه کاربران تأثیر بسزایی دارند که در میان این عوامل پویایی و سرزندگی و آسایش و آرامش به ترتیب بیشترین تأثیر را بر روی افزایش پایداری اجتماعی در مجموعه های فرهنگی از دیدگاه کاربران دارا می باشند.