آموزش اعطای دانش ها از استاد به شاگرد است. از آنجایی که آموزش و پرورش در شکل دهی سرمایه انسانی و اجتماعی نقش تعیین کننده ای دارد، انتظار می رود نسل امروز را برای زندگی در جامعه فردا آماده سازد. در این میان معماری تنها هنری است که زندگی انسانها را در برگرفته و انسانها بیش از آنکه بر فضا تاثیر بگذارند، از آن تاثیر می پذیرند.از این رو شکل کلی فضای معماری اهمیتی خاص دارد. کم رنگ شدن مفهوم تعامل در معماری و به دنبال آن، مشارکت در آموزش معماری، دلیل و خاستگاه پیدایش مساله در ذهن، برای پرداختن به این مقاله گردید. نکته قابل توجه ای که حائز اهمیت است دگرگونی های رخ داده در تاریخچه آموزش معماری است که اولین دگرگونی رخ داده شده مربوط به آموزش از پای کار به آتلیه بوده و تغییر بعدی نیز مربوط به حرکت آموزش معماری از آتلیه به کلاس ها می باشد. به این ترتیب امکان دگرگونی سومی را هم می توان داد که باید از آن جلوگیری کرد و برای رسیدن به این هدف در حوزه آموزش معماری رویکرد مشارکتی مطرح می شود و از روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. به بیان دیگر در این نوشتار به طور مشخص به این چالش در آموزش معماری پرداخته می شود که علی رغم فضای گروهی رشته معماری در واقعیت، آموزش در این رشته به صورت انفرادی صورت می گیرد.