نبود ارتباط مطلوب بین مردم و محیط کالبدی یکی از مسائل بناهای معاصر میباشد. به بیانی دیگر میتوان میزان تحقق برنامه کارکردی هر محیط را براساس ارتباط کالبد-رفتار آن سنجید. بارکر نیز معتقد است که کارایی فضا با هماهنگی ساختارهای کالبدی- اجتماعی محیط که آن را سینومورفی نامگذاری میکند ارتباط مستقیم دارد. از طرفی فضاهای جمعی که شامل گسترهی وسیعی از رفتارهای انسانی هستند، میتواند نقش موثرتری در فهم ارتباط بین محیط و رفتار کاربران داشته باشد؛ از این رو مراکز تجاری به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. هدف کلی این پژوهش بررسی سینومورفیک بازارسنتی کرمانشاه به عنوان نمود معماری سنتی ایران و مرکز خرید گلستان به عنوان مراکز تجاری معاصر میباشد. سوال اصلی پژوهش عبارت است از چگونه میتوان عملکرد بازارها (اعم از سنتی و معاصر) را با تاکید بر نظریه قرارگاههای رفتاری بارکر بهبود بخشید؟. این پژوهش، تحقیقی کاربردی، با رویکردی کیفی _کمی، از نوع توصیفی _ تحلیلی، میدانی و غیر شبیه سازی شده میباشد که در بازه زمانی مشخص و مقاطع زمانی معینی اجرا شده است. این تحقیق به منظور جمعآوری اطلاعات از ابزارهایی همچون بررسی اسنادی، مردم نگاری و فنون کار میدانی، به ویژه مشاهدهی غیر مداخلهایی استفاده کرده است. جهت تحلیل اطلاعات نیز از روش استدلال استنتاج منطقی استفاده نموده است. یافتهها نشان میدهند. میتوان نتیجه گرفت بازار سنتی کرمانشاه با توجه به هم ساختی قوی تر کالبد _ رفتار دارای کارایی مناسب و پاسخگوی الگوهای رفتاری کاربران میباشد اگرچه در آینده با توجه به عوامل تهدیدکننده و نقاط ضعفی که وجود دارد می تواند باعث کاهش تنوع الگوهای رفتاری و در نتیجه تضعیف برنامه بازار باشد. درمرکز خرید گلستان نیز به عنوان نمود بازارهای معاصر ارتباط کالبد - رفتار نامطلوب ارزیابی گردید از این رو میتوان با استفاده از فرصت هایی که در جدول سوات ارائه گردیدهاند در جهت کاهش نقاط ضعف آن برآمد و آن را به یک مقر رفتاری زنده در جهت ارتقا کارکرد آن و برنامه اصلی آن قدم برداشت.