با توجه به رشد سریع علم و از بین رفتن مرز بین علوم و هنرها اینگونه طراحی ها که به نزدیکی دو رشته کمک می کنند نیاز دنیای امروز ماست. هدف از این پژوهش شناسایی وجوه اشتراک دو هنر معماری و عکاسی و استفاده از آنها برای طراحی معماری است . قدم اول در یافتن ویژگی های مشترک دو هنر مقایسه تطبیقی این دو هنر با هم است.برای مقایسه باید کلی ترین و ازلی ترین عنصر هر دو هنر را پیدا کرد و از منظر این عنصر مقایسه را انجام داد.بنابراین یافتن ویژگی های مشترک این دو هنر، اگر هر دو را در وادی هنر بدانیم،نیازمند مقایسه ی این دو از منظرِ ازلی ترین و کلی ترین عنصر وجودی این دو، یعنی فضا است. روش تحقیق این پژوهش بر اساس روش کیفی و استدلال منطقی استوار است همچنین مطالعه ی اسنادی و کتابخانه ای اساس بیان تحلیل توصیف و تفسیر مطالب مورد موجود را تشکیل می دهد. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این سوال هاست که چگونه پیوندی میان این دو هنر از منظر مقایسه عوامل افرینش فضا وجود دارد؟ آیا مقایسه این دو هنر از منظر عوامل افرینش فضا ، موجب یافتن اشتراکات دو هنر می شود؟ آیا هر دو در آفرینش فضا از قوانین مشترکی پیروی می کنند؟ آیا در صورت پیدا کردن وجوه مشترک امکان استفاده ی آنها در طراحی معماری وجود دارد؟ برای رسیدن به پاسخ ابتدا در مطالعات کتابخانه ای ،تعریف واحد و جهان شمولی از فضا در هنر بر اساس پژوهش های پیشین، پذیرفته شد ودر مرحله دوم مقایسه ی دو هنر از منظر تعریف مورد استناد انجام گرفت و در نهایت بر اساس این مقایسه تلاش شد عناصر مشترک دو هنر معرفی و تبیین شوند. بعد از تببین و دسته ی بندی عناصر مشترک یافت شده، این اشتراکات تبدیل به چهارچوبی برای تبیین پرسشنامه شد. سپس با تعدادی از معماران و عکاسان مصاحبه وجواب های آنها در نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. این تحلیل نشان می داد که کدام یک از اشتراکات یافت شده درمبانی نظری مورد قبول اکثریت معماران و عکاسان است. نتایج تحلیل در سه مورد حرکت هندسه و کادر خلاصه شد. اشتراکات یافت شده از جواب های معماران و عکاسان، در کنار ایده هایی که به طور مستقیم از مطالعات کتابخانه ای منتج شده بود، اساس طراحی قرار گرفت . لازم به ذکر است که نمونه های موردی گاه در مفاهیم و گاه در مصداق های طراحی، به جهت کمک به بهتر اجرا شدن ایده های حاصل از مبانی نظری به کار گرفته شدند.