شماری از پژوهشگران اخیر طراحی محیط، بویژه معماری، معتقدند که مبانی نظری رشته های طراحی، کافی به نظر می رسند و نیازی به استفاده از رویکردهای علمی رشته های دیگر را ندارند. این در حالی است که نظریه های طراحی، هیچگاه از یافته های رشته های دیگر و مبانی ای که برای شناخت ویژگی های محیط و چگونگی عملکرد آن فراهم می آورند، بی نیاز نبوده اند. باید برای منطبق نمودن پیش بینی ها و نظریه های طراحان نسبت به عملکرد طرحشان و آنچه که در واقعیت اتفاق می افتد، مبانی نظری، رشد قابل توجهی یابد. این نظر، به ویژه در مورد ادعای طراحان در زمینه اثر طراحی بر زندگی مردم، بیشتر صادق است. پژوهش حاضر، به بررسی محیط و موضع گیریهای نظری در مورد محیط و رفتار می پردازد. انگیزش، ادراک، عاطفه و شناخت و رفتار فضایی، به عنوان فرآیندهای بنیادین رفتار انسان و متغیر های انسانی مؤثر بر طراحی محیط، در دو طیف متغیرهای فیزیولوژیک(شامل مباحث ارگونومی و آنتروپومتری) و متغیر های روانی رفتار(شامل مباحث خلوت، ازدحام، قلمروپایی، فضای شخصی)، بررسی می شوند. تحقیق انجام گرفته، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی میباشد. نتایجی که از این پژوهش حاصل شده، عبارتست از این که پژوهش درباره روانشناسی معماری و محیط، می تواند ما را در ایجاد محیط انسان ساخته ای سالم تر و نیز بیان نظریه های جدیدتر، یاری رساند.