در این مقاله بخشی از ساختار معماری ساده اما با شکوه ایران در دامنه زاگرس (استان کردستان) با ویژگیهای خاص خود در زمینه معماری روستایی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت معماری روستایی ( بالاخص بخش مسکن) در ارتباط ساده و مستقیم میان ساختار زندگی روستاییان در تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با نیازهای انان و نحوه تبدیل این نیازها به مسکن و خلق سایر فضاهای زیستی می باشد. این ارتباط رایطه ای بنیادین و آشکار است که مطالعه و پزوهش پیرامون ان می تواند در تبیین مبانی نظری و مفاهیم پایه ای معماری بخشهای مختلف کشور مفید واقع گردد. « در جوامع سنتی و به طریق اولی در جوامع روستایی، الگو ضامن تداوم معماری سنتی و بومی است. همین الگو حاصل همکاری افراد در طی نسلهای متمادی است. همکاری موجود در بین آنها، نیازهای مشترک و معین معنوی و مادی آنها و بسیاری مسائل دیگر سبب به وجود آمدن خانه های شخصی، بناهای عمومی و مکانهای اجتماع افراد روستا با الگوی معین می شود » ( زرگر ، 1384، 17 ). شناخت الگوها و مهمتر از آن، نحوه بوجود آمدن و تداوم الگوها طی سالیان متمادی، اصول و شاخصهای معماری سنتی را تبیین می نماید. شاخصهایی که با شناخت صحیح آنها و توجه به نیازهای روز جامعه در کنار استفاده از فناوری پیشرفته سازه ای، می توان الگوهای جدید معماری ایرانی را با تاکید بر هویت دینی و ملی آن تعریف نمود و به بحران کم رنگ شدن هویت معماری معاصر ( به زعم بسیاری از کارشناسان صاحبنام معماری ) خاتمه داد 2: اهم ویژگیها: 2-1: نحوه استقرار در بافت: در رده های کوهستانی و کوهپایه ای اکثر روستاها در طرفین دره ای کم عرض با شیب متفاوت واقع شده اند. جهت عمده ساختمانها رو به سمت جنوب و جنوب شرقی بوده تا بیشترین بهره ممکن از تابش آفتاب میسر باشد. در بسیاری از موارد در یک سمت دره، خانه های مسکونی و در سمت دیگر، زمینهای محدودی که به باغداری یا کشاورزی اختصاص یافته؛ مستقر می باشند.