در سالهای اخیر با توجه به تحولات جامعه جهانی و پیشرفت روزافزون علم و دانش در پی تبیین دیدگاههای جدید فلسفی و معرفت شناسی، تحول شگرفی در نظریات آموزشی رخ داده است. مساله مورد مطالعه در این مقاله، مبحث تدریس بعنوان یکی از مهمترین ارکان آموزش می باشد. تدریس در معماری از جمله موارد مهم و در عین حال آسیب پذیر آموزش معماری بوده و نیازمند توجه ویژه ای از سوی برنامه ریزان آموزشی است. پرسش این مقاله بر این پایه شکل گرفته است که آیا تدریس در معماری از الگوها و رویکردهای جهانی تدریس تبعیت می کند و امکان نظام مندی و طبقه بندی آن در مباحث تدریس وجود دارد؟ هدف پژوهش، بررسی امکان دستیابی به روشها و رویکرد های تدریس در معماری بر پایه رویکردهای بین المللی تدریس و چگونگی استفاده از این رویکردهای بهینه در تدریس معماری می باشد. پژوهش حاضر بر اساس تحقیقات نظری در دو بخش انجام شده است: بخش نخست شامل نظریات، فلسفه ها و دیدگاههای مهم علوم آموزش بوده و در بخش دوم با روش استدلالی به تطبیق پذیری این نظریات در معماری پرداخته شده است. در صورت شناخت و بهره گیری صحیح از الگوها و رویکردهای تدریس بر مبنای تطبیق پذیری دروس معماری با این الگوها و رویکردها، می توان تدریس در معماری را نظام مند نموده و بر اساس دیدگاههای حائز اهمیت در حوزه تدریس و با در نظر گرفتن ماهیت خاص معماری، متناسب با دروس نظری و عملی آن، به روشهای مناسب تدریس در این رشته دست یافت.