در ایران، علی رغم اطلاع از فاجعه بار بودن مسأله تصادفات رانندگی، هنوز موضوعیت خاصی به آن بخشیده نشده و به عبارتی به عنوان یک مسأله اجتماعی جدی مطرح نشده است و مهم تر از آن هیچ نهادی مسئولیت حداقل بخشی از آن فاجعه را به عهده نمی گیرد. این در حالی است که تلفات جانی ناشی از تصادفات سهم 10 درصدی از کل علل مرگ ومیر در جامعه را به خود اختصاص می دهد و بر اساس برآوردها، سالانه 6 تا 7 میلیارد دلار هزینه مستقیم بر اقتصاد ایران وارد می کند که معادل 5 الی 6 درصد کل تولید ناخالص داخلی است. جالب آنکه سیاست گذاران، فرهنگ عمومی و روزمره جامعه نسبت به این مسأله چندان حساسیت به خرج نمی دهند و در این زمینه گویا حالتی انفعالی بر جامعه حاکم است. این مسأله با پیامدهایی چون افزایش فقر در خانواده ها، افزایش زنان سرپرست خانوار و آسیب پذیری مضاعف آن ها در مقابل مسائل دیگر، افزایش سطح سطح مرگ ومیر عمومی و کاهش امید به زندگی، به وجود آمدن خلاء در روابط اجتماعی افراد و داغ ننگ اجتماعی، انشقاق و گسست در خانواده ها و حتی افزایش طلاق ناخواسته، تقویت و بازتولید وضعیت ترس و نگرانی در افراد و خانواده ها، کاهش سرمایه اجتماعی (تنزل روابط افقی افراد)، و کاهش منزلت اجتماعی (تنزل عمودی افراد در ساختار جامعه)، و بر هم خوردن تناسب جمعیتی همراه است. اما برای ارائه راهکار و پُر کردن خلاءهای سیاستی در زمینه پیامدهای زیان بار تصادفات رانندگی، لازم است با رویکردهای جدیدتر که به تعیین کننده های نهادی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و حتی نابرابری های اجتماعی و نیز زمینه های فرهنگی توجه و تمرکز دارند، به مسأله نگریست.