نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهه های اخیر رشد گسترده ای داشته است. در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت، این گروه تغییرات کیفی مانند تغییر ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادی را نیز تجربه کرده است که مسائل مبتلا به آنان را به مرور از یک پدیده اجتماعی نسبتاً طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است. هدف این مقاله بررسی و تحلیل آسیب پذیری اجتماعی زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنان در مقایسه با زنان دارای سرپرست است. چارچوب نظری مسئله برگرفته از نظریه های فشار، پیوندهای اجتماعی و نظریه زنانه شدن فقر است. پژوهش حاضر تحقیقی شبه آزمایشی و بر مبنای تکنیک پیمایش انجام گرفته است. پژوهش دارای دو جامعه آماری است. جامعه آماری نخست، شامل زنان سرپرست خانواری است که در کلینیک مددکاری اجتماعی ستایش مهر منطقه سلطان آباد تهران در سال 1394 دارای پرونده فعال بوده اند. روش نمونه گیری این جامعه آماری، تمام شماری است. جامعه آماری دوم، زنان دارای سرپرست همین منطقه می باشند که برای مقایسه با گروه نخست به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیده اند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری بین مؤلفه های انزوای اجتماعی، گرایش به اعتیاد، بزهکاری فرزندان و فقر اقتصادی زنان سرپرست خانوار و زنان دارای سرپرست وجود دارد.