ایران یکی از کشورهایی است که تحولاتی سریع و چشمگیر را در زمینه گذار باروری و افت آن تا زیر سطح جایگزینی تجربه کرده است. ملازم با این تغییرات، در سالهای اخیر، نرخ پایین رشد جمعیت و کاهش باروری و گذار ساختار سنی جمعیت به صورت تدریجی به سمت سالخوردگی، نگرانکننده تلقی شده و سیاستگذاران و برنامههای سیاستی را در سمت تشویق خانوادهها به فرزندآوری قرار داده است و واکنش دولت در این شرایط، تشویق آمرانه به فرزندآوری بوده است. به عبارت دیگر، سیاستهای جدید جمعیتی در ایران، تنها و تنها به معنا و مفهوم افزایش کمّی جمعیت صرف نظر از توجه به کیفیت و سایر ابعاد سیاستگذاری تبلور یافته است. این رویکرد، با عنوان "آمریت فرزندآوری"، به رویکردی اطلاق میشود که در آن دولت یا نهادهای رسمی با نوعی اجبار مستقیم یا غیرمستقیم در تلاش برای کنترل رفتارهای باروری شهروندان هستند. این رویکرد ممکن است در قالب تبلیغات گسترده، محدودسازی روشهای پیشگیری از بارداری، یا حتی مشروطسازی خدمات رفاهی به داشتن فرزند بیشتر نمود یابد. البته، نمیتوان یک شخص یا گفتمان خاص را به عنوان بنیانگذار این رویکرد معرفی کرد، بلکه برآمده از دغدغههای جمعیتی در سطح حاکمیت و همراهی برخی گروههای اجتماعی و مذهبی است. در بخش دیگری از این سخنرانی، عنوان شد که؛ تداوم این رویکرد، با چالشهای خانوادگی همچون محدودیت دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری و تنظیم خانواده، افزایش بارداریهای ناخواسته و سقط جنینهای ناایمن، محدودیت حقوق باروری، حقوق بشر و مسائل بهداشتی و اخلاقی، افزایش تنش زوجین و فرسودگی والدین در نبود حمایت ساختاری، و به رسمیت شناختن یک الگوی خانواده (خانواده زناشویی دارای فرزند) و حذف دیگر اشکال زندگی خانوادگی همراه است. این رویکرد، با چالشهای اجتماعی نیز همراه است که عمدهترین آنها عبارتند از: نابرابری اجتماعی، تأثیر منفی بر نقشهای اجتماعی زنان، بیاعتمادی به سیاستهای دولت، افزایش عدم تعادل جمعیتی، و تقویت نگاه ابزاری به فرزند. در پایان، برای مواجهه با این رویکرد و تعدیل آن، راهکارهای زیر پیشنهاد گردید: - پرهیز از سیاستهای آمرانه، - ایجاد شرایط مطلوب برای فرزندآوری داوطلبانه، - تقویت نگاه انسانی و انتخابی به فرزندآوری، و - مقدم داشتن خانواده با تعریف، شناسایی و عملیاتی کردن سیاستهای دوستدار خانواده.