فرماندهی مرزبانی به عنوان یکی از نهادها و سازمان های متولی برقراری امنیت در مرزها، از نقش و جایگاه ویژه ای برای کلیّت جامعه و مناطق مرزنشین برخوردار است. به کارگیری شیوه های تعاملی نوین برای تأمین و افزایش امنیت مرزها، یکی از اهداف دولت ها در عصر حاضر است. امّا امروزه، بر اساس رویکردهای نوین، تأمین این امر، لزوماً تنها بر عهده نیروهای مرزبانی نیست، بلکه آگاهی از ذهنیت و نقش مردم مرزنشین نیز در تأمین امنیت خود، به عنوان شهروندان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر همین اساس شناخت معانی ذهنی نهفته در ضمیر مردم مرزنشین برای مرزبانان، به عنوان ارباب رجوع آن ها، مدنظر بوده است که شاید تاکنون به این بعد به ویژه در استان کردستان، زیاد پرداخته نشده است. لذا این امر، شکافی بین مردم مرزنشین و نیروهای مرزبانی ایجاد کرده است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل و شناخت درک معانی ذهنی مرزنشینان از نیروهای مرزبانیِ استان کردستان در دو شهر مرزی بانه و مریوان صورت گرفته است. برای دست یابی به این هدف، از رویکرد کیفی و روش های پژوهش اسنادی- کتابخانه ای و پدیدارشناسی توصیفی از نوع چندمرحله ای وَن مانن بهره گرفته شد. اطلاعات پژوهش، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و باز با 14 نفر از مردم مرزنشین در سطح شهرستان های بانه و مریوان که دارای تجارب و تعامل زیسته در این زمینه بودند، جمع آوری شد. افراد نمونه برای انجام مصاحبه، به صورت هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش در سه تم محوری: همدلی، عصبیت و پراکنشی، و ذیل 22 مقوله استخراج و دسته بندی شد. نتایج به دست آمده پژوهش نشان داد که معانی ذهنی مردم مرزنشین از مرزبانان، می تواند پایه ای برای شکل گیری تعاملات و روابط اجتماعی مرزنشینان و مرزبانان باشد. و این ذهنیت تشخیص داده شده زیر مقوله های مذکور و باور و عمل به آن از جانب نیروهای مرزبانی، ضمن تعمیق به روابط، باعث تغییر ذهنیت و نگرش طرفین به یکدیگر شده و در برقراری امنیت پایدار در مرزها بیشتر، برجسته شود.