در سال های اخیر، روند افزایشی آمار و نسبت های طلاق موجب دغدغه سیاست گذاران شده است. بر همین اساس، در گفتمان حاکم بر جامعه امروز ایران، مسأله طلاق بسیار پُررنگ تر نشان داده شده و در همین راستا بزرگ نمایی هم صورت می گیرد. در این ارائه علمی، ضمن معرفی و نقد روش های مرسوم برآورد طلاق، نسبت طلاق در ایران طی 15 سال اخیر با روشی جایگزین که تعداد طلاق را به ازای هر هزار نفر از زنان دارای همسر 15 سال به بالا در نظر می گیرد، برآورد گردید و نشان داده شد که برخلاف تصور رایج و آنگونه که در افکار عمومی و رسانه ها بازنمایی می شود، وضعیت طلاق در ایران بحرانی یا مسأله ای حاد نیست. در این روش نسبتاً جدید، نرخ طلاق به عنوان زیرمجموعه ای از جمعیت متأهل واقعی در نظر گرفته می شود، یعنی کسانی را که در معرض طلاق هستند مورد بررسی قرار می دهد، از این رو مقایسه مناسبی است و بسیاری از ایرادات روش های قبلی همچون بزرگ نمایی در مقایسه طولی را ندارد و نیز، توجه را به این واقعیت مهم جلب می کند که با افزایش جمعیت زنان متأهل دور از ذهن نیست که با افزایش میزان طلاق در جامعه مواجه باشیم. این موضوع گویای آن است که تا زمانی که طلاق از یک حدی (حد جمعیت زنان متأهل) عدول نکند، مسأله ای اساسی به شمار نمی رود. در ادامه، ارائه دهنده با استناد بر داده های موجود و با تکیه بر شاخص های میانگین سن در ازدواج اول، نسبت تجرد در گروه های سنی، تجرد قطعی و تغییرات نسبی در همه موارد نشان دادند که در شرایط کنونی، تأخیر در ازدواج و کاهش میل به آن مسأله ای مهم تر از طلاق است. در پایان، ایشان با نیم نگاهی به سیاست های موجود، خلاء این سیاست ها در توجه به جوانان در سن ازدواج را یادآور شدند.