سوگند یا داوری خداوندی که ریشه در باور و اعتقاد مردم به نیرو یا نیروهای ماورایی و فرا بشری داشته است، در طول تاریخ حقوق کیفری در دادرسی ها مورد استفاده قرار می گرفته است که یا به صورت شفاهی و کلامی بوده است یا به صورت آزمایش های سخت بدنی. ارزش اثباتی سوگند در دادرسی های گذشته بسته به میزان باور و اعتقاد مردمان آن زمان داشت که تا چه اندازه زندگی خود را تحت تاثیر این نیروهای ماورایی و فرا بشری بدانند. سوگند یا داوری خداوندی که نمودی از باور و اعتقاد انسان به یک نیروی فرا بشری است، در طول تاریخ دستخوش دگرگونی هایی شده است؛ به این دلیل که باورهای مردم دچار دگرگونی شده است و هر چه بیشتر به سمت و سوی عقلانیت پیش رفته است. مهم ترین عاملی که باعث دگرگونی سوگند یا داوری خداوندی در حقوق کیفری شد آمدن ادیان آسمانی بود که، رسالتشان برای سوق دادن هر چه بیشتر آدمی به سوی عقلانیت بود و بر پایه همین رسالت و با نگاه به باور قلبی و فطری انسان به یک نیروی ماورایی و فرابشری، او را به توحید و یکتا پرستی دعوت می کرد و تلاش کرد در بسیاری از کارها، عادت های بد و نابخردانه و دور از عقل را از زندگی اجتماعی آدمی کنار بزند و بسیار هم در این موضوع موفق و پیروز بود. ادیان الهی با روی کار آمدن خود در نظام دادرسی یک نقش اصلاحی و تعدیل کننده را ایفا کردند به گونه ای که در بخش ادله اثبات جرم، دیگر استفاده از جنبه های سخت بدنی سوگند یا همان داوری خداوندی، خبری نبود و تنها به همان گواهی گرفتن خداوند به صورت بیانی و شفاهی بسنده شد. در واقع سوگند به عنوان یک داوری خداوندی که دارای ارزش اثباتی بود، دیگر به مانند گذشته جایگاه خود را حفظ نکرد و حتی در برخی ادیان چون یهود و مسیحیت به هیچ وجه ارزش اثباتی نداشت. با این پشینه که از سوگند بیان کردیم و دگرگونی هایی که به وسیله ی ادیان الهی در آن به وجود آمده بود، در عصر حاضر می بینیم که قانونگذار در قانون مجازات اسلامی سال 1392 در راستای شرعی سازی قوانین که پس از انقلاب شروع شده بود، در مواد گوناگون به سوگند به عنوان یک دلیلی که توان اثبات جرم را دارد، اشاره کرده است که نوبه ی خود بسیار قابل انتقاد است و در برخی موارد موجب پایمال شدن حقوق متهم می شود و در پاره ای از مواد به صراحت خلاف فقه اسلامی است.