حسابرسی بهعنوان یک فرایند مستقل، نقش حیاتی در تأیید صحت و اعتبار گزارشهای مالی ایفا میکند. این نقش کلیدی، مستلزم پرداخت حقالزحمه مناسب به مؤسسات حسابرسی است. بااینحال، تعیین دقیق و عادلانه این حقالزحمه همواره یکی از چالشهای اصلی در حرفه حسابرسی بوده است. بیتوجهی به عوامل مؤثر بر حقالزحمه میتواند استقلال و کیفیت کار حسابرس را به خطر اندازد. ارتباطات سیاسی و حاکمیت شرکتی از جمله ویژگیهای مهم مالکیتی و مدیریتی شرکتها و ریسک تحریف صورتهای مالی میتوانند در تعیین حقالزحمه حسابرسی مؤثر باشند. هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی رابطه بین ارتباطات سیاسی شرکتها و حقالزحمه حسابرسی با نقش تعدیل گری حاکمیت شرکتی و همچنین نقش میانجی ریسک تحریف است. در پژوهش حاضر دادههای 141 شرکت پذیرفته شده در بازار بورس و اوراق بهادار تهران طی سال 91 تا 1401 مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر های پژوهش با استفاده از لگاریتم طبیعی هزینههای حسابرسی بهمنظور اندازهگیری حقالزحمه حسابرسی، و ارتباطات سیاسی با شناسایی مالکیت یا مدیریت وابسته به دولت بهصورت متغیر مجازی، حاکمیت شرکتی با استفاده از سه مؤلفه تنوع جنسیتی، استقلال هیئتمدیره، و سهامداران نهادی بهصورت فرضیههای فرعی و همچنین ریسک تحریف با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری از مدل کوتاری اندازهگیری شدند. جهت تعیین وجود همبستگی میان متغیرهای پژوهش، از رگرسیون حداقل مربعات معمولی توسط نرمافزار ایویوز استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ارتباطات سیاسی تأثیر منفی و معناداری بر حقالزحمه حسابرسی دارد، ارکان حاکمیت شرکتی، استقلال هیئتمدیره اثر تقویتی و تنوع جنسیتی هیئتمدیره و سهامداران نهادی اثر تضعیف بر ارتباط فوق را دارند. اثر معناداری متغیر میانجی ریسک تحریف نیز در این پژوهش مورد تایید قرار نگرفت.