هدف: امروزه در کنار مسئولیت افزایش ثروت سهامداران، توجه به اثرات اجتماعی و حفاظت از محیط زیست برای شرکتها اهمیت ویژهای یافته است و شفافیت افشای غیرمالی، مانند مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی (CSR)، به اندازه افشای مالی در اولویت قرار گرفته است. هرچه یک شرکت در مورد مسائل اجتماعی و زیست- محیطی مسئولیت پذیرتر و اخلاقی تر باشد، انگیزه کمتری برای مشارکت در اقدامات مالی غیراخلاقی مانند مدیریتسود دارد. با توجه به ادبیات موجود، سازوکارهای حاکمیتشرکتی برای کاهش مشکل نمایندگی بین مدیران و سهامداران ایجاد شده است. این سازوکارها به عنوان یک سیستم نظارتی برای همسو کردن منافع مدیران با ذینفعان عمل مینمایند و میتوانند منجر به کاهش رفتار فرصتطلبانه مدیریت شوند. هدف این پژوهش بررسی وجود و جهتگیری ارتباط میان CSR و دو نوع مدیریت سود (واقعی و تعهدی) بر اساس دیدگاه مدیریتی فرصتطلبانه و همچنین بررسی اثر تعدیلگر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر این ارتباط است. روش: به منظور آزمون و تحلیل فرضیه ها از داده های تابلویی 108 شرکت از سال 1395 تا 1400 و رگرسیون چند متغیره با کنترل اثرات ثابت سال و صنعت استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پس از اعمال محدودیتها میباشد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که میان افشای CSR و مدیریتسود تعهدی و واقعی به ترتیب ارتباط مثبت و منفی وجود دارد. همچنین استقلال هیئتمدیره و مالکیتنهادی ارتباط میان افشای CSR و مدیریتسود واقعی و تعهدی را به ترتیب تقویت و تضعیف مینمایند. علاوه بر این، نتایج آزمون علیّت معکوس، ارتباط دو طرفه میان افشای CSR و مدیریتسود را تأیید نمود. نتیجهگیری: علیرغم مطالعه گسترده CSR در تحقیقات علوم اجتماعی، دلایلی که شرکتها به فعالیتهای CSR میپردازند و سرمایه زیادی را صرف آن مینمایند هنوز نیاز به توضیح و تبیین دارد. این ابهام را می توان به حلقه مفقوده مدیریت سود مرتبط دانست. نتایج از فرضیه های تحقیق و دیدگاه فرصت طلبانه مدیریت در بستر ایران حمایت مینماید. برای این منظور، مدیران از ابتکارات CSR برای دستکاری سود تعهدی استفاده نمودند، اما به دلیل اثرات نامطلوب گسترده مدیریت سود واقعی بر عملکرد آتی شرکت، مدیران تمایل کمتری به استفاده از این نوع مدیریت سود داشتند. همچنین سازوکارهای حاکمیت شرکتی توانستهاند در جهت تعدیل این اثرات به طور قابل توجهی عمل نمایند. این یافتهها پیامدهای مهمی برای سیاست گذاران، مدیران و سایر ذینفعان دارد، همچنین پیامدهای قابل توجهی برای ذینفعان شرکتهای مختلف از جمله مقامات نظارتی، سیاستگذاران، توسعهدهندگان استراتژی سازمانی شرکتها و دانشگاهیان دارد. به سیاستگذاران توصیه میشود به شرکتهایی که فعالیتهای CSR را صرفاً برای توسعه اجتماعی دنبال میکنند پاداش دهند و در عین حال مراقب شرکتهایی باشند که از فعالیتهای CSR برای پوشش مدیریت سود استفاده میکنند. همچنین مدیران می توانند از نتایج این تحقیق برای پیاده سازی و تدوین استراتژی های CSR استفاده کنند که به شفافیت مالی در هنگام انتشار و افشای اطلاعات مالی سازمان کمک مینماید.