طلاق هیجانی شکلی از طلاق است که در آن زوجین به زندگی مشترک خود ادامه میدهند؛ اما نسبت به یکدیگر سرد هستند، احساس انزوا میکنند و زندگی جداگانهای را بدون گرفتن طلاق رسمی انجام میدهند. هدف پژوهش حاضر مدلیابی علی طلاق هیجانی بر اساس پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین با نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان در میان زوجین استان گیلان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد متأهل ساکن استان گیلان در سال 1400 بودند. حجم نمونه 253 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس طلاق هیجانی گاتمن (EDS)، مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (CRAViS)، مقیاس مقابله زوجی بودنمن (DCI) و مقیاس تنظیم هیجان گراس و جان (ERQ) استفاده شد. دادههای جمعآوری شده، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل علی رابطه بین پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین، راهبردهای تنظیم هیجان و طلاق هیجانی در زوجین براساس شاخصهای مختلف، نیکویی برازش مطلوبی دارد. پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین و تنظیم هیجان بر طلاق هیجانی زوجین اثر مستقیم دارند؛ همچنین پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین از طریق راهبردهای تنظیم هیجان بر طلاق هیجانی زوجین تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P). بنابراین، پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین و راهبردهای تنظیم هیجان نقش مهمی را در میزان طلاق هیجانی زوجین ایفا میکنند و هدف قراردادن این سه مؤلفه به وسیله درمانهای روانشناختی، میتواند در کاهش میزان طلاق هیجانی زوجین حائز اهمیت باشد.