مقدمه: درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان شناختی- تحلیلی، روش های اختصاصی برای درمان اختلال شخصیت مرزی هستند. بنابراین هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و شناختی- تحلیلی بر بهبود روابط موضوعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. مواد و روش کار: این پژوهش از نوع تجربی است و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان روانپزشکی ایثار و فاطمی اردبیل در سال 1396 تشکیل دادند. 45 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول 20 جلسه درمان مبتنی بر ذهنی سازی، گروه آزمایشی دوم 16 جلسه درمان شناختی- تحلیلی را دریافت کردند، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه بالینی ساختار یافته، پرسشنامه بالینی چند محوری میلون III و پرسشنامه روابط موضوعی استفاده شد. داده ها با کمک آزمون آماری تحلیل کوواریانس و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایشی و گروه کنترل در روابط موضوعی و مؤلفه های آن تفاوت معنادار مشاهده شد. همچنین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود دلبستگی ناایمن و بی کفایتی اجتماعی از درمان شناختی- تحلیلی بیشتر بود ولی در بهبود روابط موضوعی بین این دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: هر دو روش درمانی از مداخلات مؤثر در بهبود روابط موضوعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند