نقد ادبی و مکاتب گوناگون آن ریشه در مفاهیم و علایق متفاوت فلسفی دارند. در واقع علت تکثر قرائت های زیباشناختی یک اثر ادبی، به ناهمگونی مبانی فلسفی آن قرائت بازمی گردد. شناخت این مبانی می تواند موضع فلسفی و حکمی حاکم بر هر گفتمان نقد را نشان دهد. در همین راستا، پیتر زیما بر آن است مبانی فلسفی مکاتب نقد ادبی مدرن را در کتاب پیش رو واکاوی کند. او معتقد است که اساساً فهم نقد ادبی مدرن بدون شناخت نظریات فلسفی و زیباشناختی مدرن غیرممکن است. زیما با دقتی مثال زدنی ارتباط تنگاتنگ مکاتب ادبی مدرن را با نحله های فلسفی مدرن از جمله هگلی-مارکسیستی، کانتی، و نیچه ای نشان می دهد. علی رغم تکثر و ناهمگونی گفتمان های نقد ادبی، این تحلیل فلسفی به خوبی توانسته ارتباط و تقابل آن ها را به صورتی نظام مند در یک روایت تاریخی-فلسفی ارائه دهد. چنین نگاهی نقد ادبی را از جایگاهی فنی و کارگاهی فراتر برده، و در واقع آن را به سطح نوعی تعامل فلسفی با متن ادبی ارتقا می دهد. اما این کتاب تنها محدود به گزارش مبانی فلسفه ی نقد ادبی مدرن نیست، بلکه در نهایت نویسنده تلاش می کند با ایجاد نوعی گفتگو میان مبانی فلسفی متفاوت، به چارچوبی جامع در شناخت و تحلیل متن ادبی دست یابد. این چارچوب جامع در تلاش است به صورت همزمان جنبه های صوری و ابعاد مفهومی متن ادبی را در خوانش نقادانه در نظر داشته باشد.