کارآفرینی یک واژه فراگیر است که هم سازمانها و هم افراد را در بر می گیرد . به این منظور که نمی توان سازمانی را کارآفرین در نظر گرفت که کارکنان ومدیران آن نتواسته باشندتوانمندیهای خودرا شناسایی و با استفاده از فهم محیطی ایجاد شده خلاقیتهای فردی را پرورش داده باشند. بدین ترتیب نگریستن به این مفهوم در خلاء نمی تواند کمکی به گسترش آن در سازمانهای امروزی بنماید . شرکتهای صنعتی برای تبدیل به یک بخش سود آور ناچارند که از تمامی ظرفیتهای خود استفاده نمایند و به نظر میرسد این مهم تنها در سایه کارآفرینی سازمانی امکان پذیر باشد . تحقیق حاضر باهدف بررسی وارزیابی نقش عوامل مرتبط بامدیریت،ساختارسازمانی،ابعاد استرا تژیکی ، سیستم مالی و بودجه ، نظام ارزیابی عملکرد و ابعاد فرهنگی در شرکتهای صنعتی، سعی در تعیین اهمیت هر یک از این عناصر و رتبه بندی تاثیرآنهادرایجادساختاری کارآفرین دارد . به این منظور 25 شرکت صنعتی در شهرکهای صنعتی سنندج با روش علی – مقایسه ای مورد مطالعه قرار گرفتند که با استفاده از روشهای آماری تی مستقل ، دوجمله ای و تحلیل واریانس فریدمن و روشهای توصیفی داده های بدست آمده تحلیل گردید.همچنین مدل نهائی تحقیق با روش SEM مدل معادلات ساختاری استخراج گردید . نتایج تحقیق نشان دادکه میزان برخورداری مدیران ازمهارتهای مدیریتی سه گانه ، نوع سیستم بودجه ریزی ، نظام ارزیابی عملکردوابعاد فرهنگی شرکتهای کارآفرین با شرکتهای غیر کارآفرین بصورت معنی داری متفاوت است ، اما این تفاوت در دیگر متغیرهای ساختاری (رسمیت و تمرکز) و ابعاد استراتژیکی (تعیین اهداف و سیاستهای اجرایی ) مشاهده نشد . یافته های دیگر نشان داد که شرکتهای کارآفرین بطور معنی داری از لحاظ ساختاری پیچیده تر از شرکتهای غیر کارآفرین هستند . همچنین شرکتهای کارآفرین نسبت به شرکتهای غیر کارآفرین در تدوین ماموریتهای سازمانی بهتر عمل می نمایند .