هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان بر متغیر عملکرد سازمانی با نقش میانجی رهبری استراتژیک در شعب بانک ملی سنندج است. در تحقیق حاضر جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان قریشی (1391)، رهبری استراتژیک صحت و یاراحمدی (1394) و عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت (2003) استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت؛ جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شاغل در شعب بانک ملی شهر سنندج که بر این اساس تعداد 157 نفر به عنوان نمونه با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. جهت آزمون فرضیههای پژوهش از آزمون آماری تحلیل مسیر (مدل سازی معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزار آماری Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. نتایج آمار توصیفی پژوهش نشان داد که کارکنان شاغل در شعب بانک ملی شهر سنندج عمدتاً مرد (88 درصد) و با تحصیلات دانشگاهی بالا (1/63 درصد کارشناسی و 9/36 درصد کارشناسی ارشد و بالاتر) بودهاند. از نظر سنی، اکثریت شرکتکنندگان بالای 40 سال (1/57 درصد) و از نظر سابقه خدمت، بیشتر آنها بین 11 تا 20 سال سابقه کار داشتند (9/53 درصد). همچنین بر اساس نتایج همبستگی مثبت و معنیداری میان کلیه متغیرهای استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان، عملکرد سازمانی و رهبری استراتژیک وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل مسیر حاکی از آن بوده که مدل از برازش مناسبی برخوردار و استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان به ترتیب با مقادیر 690/0 و 287/0 با رهبری استراتژیک و عملکرد سازمانی و همچنین رهبری استراتژیک با عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنیداری در سطح خطای پنج درصد (با مقادیر ضریب 679/0) دارد. از سویی دیگر نتایج روابط غیرمستقیم (استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان با نقش میانجی رهبری استراتژیک با عملکرد سازمانی) نیز 468/0 بدست آمد. با توجه به نتایج، میتوان نتیجه گرفت که استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان نقش مهمی در ارتقای هم رهبری استراتژیک و هم عملکرد سازمانی دارند. این استراتژیها به طور مستقیم منجر به بهبود عملکرد سازمانی میشوند و همچنین با تقویت رهبری استراتژیک، به طور غیرمستقیم نیز به عملکرد سازمانی کمک میکنند. به عبارت دیگر، رهبری استراتژیک به عنوان یک واسطه، تأثیر مثبت استراتژیهای تیمهای کاری خودگردان بر عملکرد سازمانی را تقویت مینماید.