در دنیای متحول امروز، سازمانها برای حفظ رقابتپذیری و ارتقای عملکرد خود نیازمند بهرهگیری از رویکردهای نوین مدیریتی هستند. یکی از این رویکردها، هوشمندی سازمانی است که از طریق تحلیل دادهها، پیشبینی روندها، و ایجاد چشماندازهای راهبردی، به بهینهسازی فرآیندهای تصمیمگیری کمک میکند. در نظام آموزش عالی، مدیریت اثربخش و بلوغیافته فرایندهای کسبوکار، نقش کلیدی در تحقق اهداف علمی و پژوهشی ایفا میکند. با این حال، بسیاری از دانشگاهها همچنان فاقد زیرساختهای لازم برای بهرهگیری مؤثر از هوشمندی سازمانی هستند. بر این اساس، مسأله اصلی پژوهش حاضر، بررسی میزان و چگونگی تأثیر استراتژیهای هوشمندی سازمانی بر بلوغ فرایندهای مدیریت کسبوکار در دانشگاه کردستان است. در این راستا، سه مؤلفه اصلی هوشمندی سازمانی شامل پیشبینی سازمانی، چشمانداز سازمانی و انگیزه سازمانی بهعنوان ابعاد مستقل بررسی و رابطه آنها با بلوغ فرایندهای مدیریتی بهعنوان متغیر وابسته تحلیل گردید. روش پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) بوده و دادهها از جامعه آماری متشکل از اعضای هیئتعلمی و کارکنان دانشگاه کردستان گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان داد که استراتژیهای هوشمندی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر سطح بلوغ فرایندهای مدیریت کسبوکار دارند. بهطور مشخص، مؤلفههای پیشبینی سازمانی ، چشمانداز سازمانی و انگیزه سازمانی همگی با سطح اطمینان بالا تأثیر قابلتوجهی بر بهبود ساختار، هماهنگی و اثربخشی فرآیندهای مدیریتی در دانشگاه داشتهاند. تحلیل شاخصهای برازش مدل نیز از تطابق مناسب مدل مفهومی پژوهش با دادههای تجربی حمایت کرد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که بهرهگیری از هوشمندی سازمانی بهعنوان رویکردی نوین در مدیریت آموزش عالی میتواند به ارتقای شفافیت، تسریع تصمیمگیری، هماهنگی سازمانی و افزایش بهرهوری منجر گردد. بر این اساس، پیشنهاد میشود مدیران دانشگاهها، بهویژه دانشگاه کردستان، در تدوین استراتژیهای مدیریتی خود از ابزارهای مبتنی بر تحلیل داده، فناوریهای پیشبینی و سیستمهای انگیزشی هدفمند بهرهگیرند. در پایان، محدودیتها و پیشنهاداتی برای پژوهشهای آتی در راستای تعمیق دانش در این حوزه ارائه شده است.