تجربه مستقیم و منحصربفرد در استفاده از محصول، درک عمیقتری از مزایا و ویژگیهای آن و درنهایت تأثیرگذاری بیشتری بر رضایت و قضاوت مصرفی فراهم میکند. در بازاریابی پنهان، با ایجاد تجربههای خلاق و خارقالعاده، میتوان نقش میانجی را در تأثیرگذاری بر تجربه مشتری نیز تقویت کرد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تجربهی مشتریان در قضاوت کالا و محیط و اهمیت حواس انسان در تجربهی مثبت یا منفی و در نهایت نقش بازاریابی پنهان در قضاوت مصرفی صورت گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ رویکردهای کلی از نوع تحقیقات کمی، و به لحاظ هدف کاربردی است. از نظرگردآوری دادهها و اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل یک تحقیق توصیفی و غیرآزمایشی میباشد و تحلیلها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شده است. همچنین پژوهش حاضر برحسب نحوه اجرا از نوع پیمایشی میباشد، زیرا دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه جمعآوری میشود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مشتریان فروشگاههای زنجیرهای شهر سنندج واقع در استان کردستان است و پرسشنامه میان 280 نفر از مشتریان که با نرم افزار G*Power به دست آمده بود، پخش شد. یافتهها نشان میدهد که با توجه به ضریب مسیر(0.504) بین بازاریابی پنهان و تجربه مشتری تأثیر مثبت و قابل توجهی وجود دارد همچنین رابطه بین تجربه مشتری و قضاوت مصرفی با ضریب 0.458 نشاندهنده تأثیر مثبت و معنادار این دو متغیر است. به علاوه رابطه مستقیم بین بازاریابی پنهان و قضاوت مصرفی نیز با ضریب 0.309 نشان داده شده که نشاندهنده تأثیر مثبت ولی کمتر از رابطه غیرمستقیم از طریق تجربه مشتری است. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه و بازاریابی پنهان با هم نقش قویتر و معناداری در قضاوت مصرفکننده ایفا میکنند.