مطالعات نشان می دهد که بازار داخلی فرش دستباف نتوانسته است در بخش بازاریابی مطلوب عمل نموده و بعنوان یک محصول دارای نام تجاری به حساب آید. این در حالیست که رقیب ماشینی آن مطلوبتر عمل نموده و برندسازی را بعنوان یکی از راهبردهای موفقیت، بکار گرفته است. علت اصلی آن نگاه به برند سازی این فرش بر پایه یک سری آموزه های منتقل از قدیم، می باشد. بعبارت بهتر برندسازی در فرش دستباف هیچ گاه یک ضرورت در میان واحدهای تولیدی آن در نظر گرفته نشده است. لذا هدف اصلی این پژوهش آن است که وضعیت برندینگ در واحد های تولیدی فرش ، راه های ایجاد، توسعه و جایگاه یابی برند لازم برای آنها را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این مطالعه می تواند بعنوان پایه ای برای سیاستگزاری های آتی مدیران این بخش از صنایع دستی و دارای مزیت، مورد استفاده واقع شود. روش تحقیق توصیفی و جامعه آماری را واحدهای تولیدی و فروشندگان فرش در استانهای کرمانشاه و کردستان تشکیل داده اند. نتایج نشان داده است که این مناطق دارای توان کمتری برای ایجاد برندهای ارزشمند می باشند. این در حالی است که تولیدات صنعتی مزیت داری در آنها وجود دارد. بررسی ها حاکی از آن است که بطور کلی وضعیت برندسازی و نظام بازاریابی واحدهای تولیدی در استان کردستان از کرمانشاه بهتر است. اما در شاخص های سلیقه یابی مشتریان، متغیرهای اقتصادی،فرهنگی و بخش بندی بازار، کرمانشاه بهتر عمل نموده است. همچنین برای برندسازی در واحدهای منتخب، نشانه های محلی، مکانی و تاریخی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده اند.