1404/09/15
محمد رحمان رحیمی

محمد رحمان رحیمی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: 0000-0002-4302-1472
تحصیلات: دکترای تخصصی
شاخص H:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
اسکولار: مشاهده
پست الکترونیکی: r.rahimi [at] uok.ac.ir
اسکاپوس: مشاهده
تلفن:
ریسرچ گیت:

مشخصات پژوهش

عنوان
تأثیر هشت هفته تمرین موازی همراه با مصرف مکمل جینسینگ بر غلظت عامل رشد فیبروبلاست 21 سرمی در زنان دارای اضافه وزن و چاق
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
چاقی جینسینگ تمرین موازی عامل رشد فیبروبلاست 21
سال 1404
مجله فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
شناسه DOI
پژوهشگران ریژنه بهرامی ، حسن فرجی ، محمد رحمان رحیمی ، مهدی قهرمانی مقدم

چکیده

زمینه و هدف: به‌نظر می‌رسد مکمل جینسینگ و تمرین موازی با سطوح عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) در ارتباط است، اما تأثیر مکمل جینسینگ با و بدون تمرینات موازی بر سطوح FGF21 به‌خوبی مشخص نیست. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر مکمل جینسینگ با تمرین موازی بر سطوح FGF21 زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. مواد و روش‌ها: نمونه آماری این پژوهش 24 زن (سن: 8/6±9/34 سال، شاخص توده بدن: 5/4±9/31 کیلوگرم بر متر مربع) میانسال داوطلب دارای اضافه وزن و چاقی بودند که به‌صورت تصادفی در دو گروه مساوی دارونما و مکمل قرار گرفتند. تمرین موازی به مدت هشت هفته با تواتر سه جلسه در هفته بود. شدت تمرینات هوازی از 50 درصد ضربان قلب بیشینه آغاز شد و در هفته آخر به 70 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. مدت آن نیز از 10 دقیقه شروع شد و در نهایت به 30 دقیقه در هفته‌های آخر رسید. شدت تمرینات مقاومتی از 50 درصد هفته اول آغاز شد و در نهایت به 70 درصد یک تکرار بیشینه رسید. آزمودنی‌های گروه جینسینگ روزانه 500 میلی‌گرم جینسینگ پس از ناهار و شام در کپسول‌های ژلاتینی دریافت کردند. گروه دارونما نیز در شرایط مشابه، آرد گندم دریافت کردند. خون‌گیری 48 ساعت پیش و پس از دوره تمرینی در شرایط ناشتا انجام گرفت. از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه‌گیری مکرر (طرح 2×2) و آزمون تعقیبی توکی به‌منظور تحلیل داده‌ها استفاده شد. سطح معناداری 05/0≥P در نظر گرفته شد. نتایج: سطوح FGF21 گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما در پس‌آزمون به‌طور معناداری بالاتر بود (37/5F=، 03/0p=). سطوح FGF21 همچنین در گروه مکمل در پس‌آزمون به‌طور معناداری نسبت به پیش‌آزمون (73/17F=، 001/0p=) بالاتر بود. تعامل زمان و گروه نیز معنادار بود (96/10F=، 005/0p=). سطوح گلوکز در گروه مکمل نسبت به گروه دارونما در پس‌آزمون تفاوت معناداری نداشت (19/2F=، 16/0p=). سطوح گلوکز در گروه مکمل کاهش معناداری نسبت به پیش‌آزمون داشت (07/14F=، 003/0p=). تغییرات سطوح FGF21 و گلوکز گروه دارونما معنادار نبود (05/0