رسانه های اجتماعی، در حال تغییر چشم انداز تجارت کسب و کار هستند، و تحول عظیمی، در عملیات شرکت ها و موفقیت کسب و کار، ایجاد کرده اند. پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر نگرش و استفاده از رسانه های اجتماعی بر فروش با توجه به نقش تعدیل کننده یادگیری هدف گرا در شرکت ها و نمایندگی های بیمه خصوصی شهر سنندج انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی می باشد. از لحاظ مسیر حرکت، استقرایی بوده و رویکرد یا استراتژی پژوهش حاضر در حوزه مطالعات کمی می باشد. روش مطالعه مورد استفاده به طریق میدانی و با مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. از آنجا که داده های پژوهش در یک مقطع زمانی جمع آوری شده است، لذا بر حسب جمع آوری داده ها از نوع پژوهش مقطعی است. روش استفاده در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و روش جمع آوری داده ها با توجه به کمی بودن آنها پرسشنامه می باشد. روایی پژوهش با استفاده از روایی محتوا و روایی سازه مورد سنجش و تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، سنجیده و تأیید گردید. جامعه آماری این پژوهش را 405 نفر از کارکنان شرکت ها و نمایندگی های بیمه خصوصی شهر سنندج تشکیل داده اند که با استفاده از فرمول کوکران، 197 شرکت و نمایندگی به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده ها از طریق روش معادلات ساختاری و با تکنیک حداقل مربعات جزئی (PLS)نشان داد که یادگیری هدف گرا تأثیر مثبت و معنی داری بر نگرش نسبت به رسانه اجتماعی دارد. نگرش نسبت به رسانه اجتماعی بر استفاده از رسانه اجتماعی تأثیرگذار است. یادگیری هدف گرا به عنوان متغیر تعدیل کننده بر رابطه بین نگرش نسبت به رسانه اجتماعی و استفاده از آن تأثیری نداشته، و نهایتاً استفاده از رسانه اجتماعی بر متغیر فروش تأثیر مثبت و معنی داری می گذارد. بنابراین لزوم برنامه ریزی مناسب، جهت به کارگیری مؤثر رسانه های اجتماعی برای بالا بردن اثر مثبت این متغیرها به منظور افزایش فروش و پرتفوی صنعت بیمه ضروری است و در نهایت یافته های پژوهش، مسیر را برای بررسی های بیشتر در این زمینه هموار می کند.