هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و تفکر استراتژیک در واحدهای فعال صنعتی استان کردستان است. روش انجام پژوهش توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران واحدهای مذکور بوده که تعداد نمونه آماری آنها براساس فرمول کوکران 217 نفر بدست آمد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی نیف (2001) و پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک استفاده شده است که پایایی آنها ازطریق ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه یادگیری سازمانی 877/0 و پرسشنامه تفکر استراتژیک 843/0 بدست آمده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آزمون آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام و آزمون فریدمن استفاده شده است. یافته ها نشان می دهدکه رابطه بین یادگیری سازمانی و تفکر استراتژیک معنادار است. بعلاوه تمامی ابعاد یادگیری سازمانی با تفکر استراتژیک رابطه مثبت و معناداری دارند. از میان ابعاد یادگیری سازمانی بعد تفکر سیستمی بیشترین ضریب همبستگی و بعد چشم انداز مشترک کمترین ضریب همبستگی را با تفکر استراتژیک دارند. بر اساس تحلیل رگرسیون سه بعد تفکرسیستمی، رهبری مشارکتی و تسهیم دانش بیشترین تأثیر مثبت را بر تفکر استراتژیک دارند.