این پژوهش با هدف نقش روابط مبتنی بر شبکه های کسب و کار در عملکرد شرکت های بخش خصوصی در اقلیم کردستان عراق پرداخت. این پژوهش بهعنوان یک تحقیق کاربردی با رویکرد توسعهای انجام شد و از روش کیفی و مطالعات پیمایشی بهره برد. روش تحقیق مبتنی بر گراندد تئوری بود که توسط گلیزر ارائه شده و بر تحلیل مقولهها و رویدادها تأکید داشت. دادههای تحقیق از طریق مصاحبه با خبرگان و متخصصان حوزه کسبوکار گردآوری شد تا شاخصهای مؤثر در روابط مبتنی بر شبکههای کسبوکار و عملکرد شرکتهای بخش خصوصی شناسایی شود.اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانهای، روش دلفی ارتقا یافته و مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری شد. جامعه آماری شامل خبرگان شرکتهای خصوصی در اقلیم کردستان عراق بود و نمونهگیری بهصورت غیر احتمالی و هدفمند انجام شد.دادهها با استفاده از روش کدگذاری کیفی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد و در نهایت یک مدل مفهومی از روابط شبکههای کسبوکار و عملکرد شرکتهای خصوصی تدوین شد که اعتبار آن از طریق نظرات خبرگان تأیید شد. در نهایت تحلیل داده های مذکور در قالب تحلیل داده بنیاد و توسط نرم افزار MaxQDA انجام شد. نتایج نشان داد که شبکههای کسبوکار بهعنوان یک سیستم پویا و چندبعدی نقش محوری در تعیین عملکرد شرکتهای بخش خصوصی در اقلیم کردستان عراق دارند. روابط با مشتریان، دولت، تأمینکنندگان، رقبا و بانکها، هر یک بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر کارایی، بهرهوری و سودآوری شرکتها تأثیر میگذارند. مدیریت مؤثر این روابط به شرکتها امکان میدهد تا فرصتهای موجود در بازار را به حداکثر برسانند و از چالشهای احتمالی جلوگیری کنند. با توجه به اهمیت این روابط، شرکتها باید استراتژیهای مناسبی برای تقویت و مدیریت شبکههای کسبوکار خود طراحی و اجرا کنند تا بتوانند در محیط پیچیده و پویای اقلیم کردستان عراق به رقابت بپردازند و رشد پایدار را تجربه کنند.