از وجوه مورد توافق در نزد جامعه شناسان کلاسیک و معاصر تأکید بر نقش و جایگاه بهره مندی از اشکال سرمایه در بازاندیشی مرزبندی های هویتی و بسط تعلقات جمعی است.تحقیق حاضر با بهره گیری از نظریه های جنکینز و بوردیو به بررسی تجربی فرضیه ی رابطه ی بین میزان بهره مندی از سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و احساس تعلق، تعهد و وفاداری زنان نسبت به هویت های قومی و ملی پرداخته است.برای بررسی رابطه مذکور از یک نمونه ی 385 نفر از زنان 18 تا 45 ساله ی شهر سنندج استفاده شده است. روش تحقیق به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است.نتایج حاصل از بررسی نشان می دهد که بین سرمایه های فرهنگی و اجتماعی و برجستگی هویت های ملی و قومی به ترتیب همبستگی مثبت و منفی وجود دارد و سرمایه اقتصادی همبستگی مثبتی با انواع هویت دارد.لکن بیش ترین همبستگی سرمایه اقتصادی با هویت ملی است. هم چنین، نوع همبستگی ابعاد تجسم یافته ی و عینیت یافته ی سرمایه فرهنگی با هویت های قومی و ملی تا حدودی متفاوت با بُعد نهادینه شده ی آن است. در میان ابعاد سرمایه اجتماعی، روابط انجمنی و نهادی، بیش ترین اثر تقویت کنندگی را بر هویت ملی دارد. در مجموع، اشکال سرمایه های اجتماعی و فرهنگی به ترتیب 593/0 و 377/0 از تغییرات هویت های ملی و قومی زنان مورد بررسی را تبیین می کند. در بخش پایانی مقاله، دلالت های یافته ها و نتایج تحقیق در زمینه مطالعات آتی و سیاست گذاری اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.