آشنایی زدایی و هنجارگریزی یکی از مهم ترین مباحث مطرح شده ی فرمالیست های روسی است. شاعر از رهگذر آشنایی زدایی و گریز از قواعد زبان معیار، دست به آشنایی زدایی و غریبه سازی جهان شعر خود می زند، که باعث غنای شعر و زبان شعر می شود. شاعر با استفاده از این شیوه ها حوزه ی معنا را گسترده، و نیز باعث برانگیختن تأمل مخاطب در شعرش می شود و لذت بیشتری را نصیب وی می کند. جلوه های مهم آشنایی زدایی و هنجارگریزی در شعر محمدرضاکلهر، در سه سطحِ آشنایی زدایی در سطح زبان (واژگانی، نحویی) در سطح مفهوم(معنایی) و در سطح اشکال ادبی (فرم و ساختار) می باشد. پس در این پژوهش به بررسی اشکال مختلف این نوع مواجهه ی آشنایی زداینده در دو سطح واژگانی و مفهومی در دو مجموعه ی «و باد، ذهنِ منتشر شاعر» و« صد لحظه ی روشن از سرزمین تاریک من»کلهر پرداخته شده است.