ساختار گرایی ادبی، یکی از روش های تحلیل متن است که در دهه ی 1960 به اوج شکوفایی رسید و ریشه ی آن را باید در زبان شناسی سوسور جست که "تقابل های دو گانه" را می توان اساس تفکر ساختگرا دانست. در این مقاله سعی شده است باب اول اثر مرزبان نامه که از متون کلاسیک ادب فارسی است، بنابر تقابل های دو گانه ی موجود در نظریه ی ساختگرا بررسی شود. در متن این کتاب که، به شیوه ی حکایت در حکایت نگارش یافته، آنچه بیشتر مشهود است و نظر مخاطب را به خود جلب می کند، تقابل دو شخصیت اصلی در این باب است که هر یک نماینده ی نیرویی خاص می باشند؛ مرزبان نماینده ی نیروی خیر و مثبت و اهورایی و دستور، نماینده ی نیروی شر و منفی و اهریمنی است. هر یک از این دو شخصیت با خود مفاهیمی را دارند که در تقابل با مفاهیم مورد اعتقاد شخصیت مقابل قرار می گیرد. مرزبان خواهان مفاهیمی همچون عدل، خرد ورزی، مصرف صحیح از نعمت ها و ... است و در تقابل با مفاهیمی همچون جور، نادانی و اسراف قرار می گیرد که دستور باعث تشدید آن ها می شود. می توان این امر را برگرفته از اندیشه ی زرتشتی دانست که در یک طرف نور قرار دارد و در طرف دیگر ظلمت و تاریکی.