در نظام دلالت، رابطه ی دال و مدلول می تواند به انحاء مختلف باشد؛ یکی از این شیوه های زبان رمزگراست. زبان رمزی در متون ادبی ابعادی چند می یابد؛ گاه قالب سخن است که سبک و سیاق رمزآمیز به متن می-بخشد، گاه بافت متن آن را رمزی می سازد و زمانی رمزگرایی متن مرهون واژگان و اصطلاحات خاص آن است. به عنوان مثال در مثنوی معنوی صورت نمادین حکایت ها در القای معنا نقش عمده ای دارد، یا لحن حماسی و زبان ارکائیک اخوان در اشعارش خالی از مفاهیم مزی نیست. اگر انسان را مبنای پدیداری مفاهیم و معانی رمزی بدانیم، این مفاهیم سه بعد می یابند؛ یک بعد آن موازی و مماثل با حیات انسان است، یک جنبه ی آن عالی و فرارونده و دیگری جنبه ی دانی و فرورونده. جنبه ی منطبق بر حیات انسان ابعاد فرهنگی، اجتماعی و تاریخی او را تشکیل می دهند و جنبه های عالی رمز، زمینه-هایی است که امثال الیاده از آن به «امر قدسی و مینوی» تعبیر کرده اند. جنبه های دانی رمز ابعاد لیبیدویی زندگی اوست که در مکتب روانکاوی فروید مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله سعی می شود با کاوش در ابعاد نمادین واژگان و اصطلاحات مورد نظر مدلول آن ها تأویل شود و شواهد برگزیده از دیوان حافظ است.