هرچند که روش های تعمیراتی مختلف برای پیشگیری از خرابی های اضطراری و همچنین به تعویق انداختن تعمیرات اساسی به کار گرفته می شوند، اما همچنان انجام تعمیرات اساسی اجتناب ناپذیر است. آنچه تعمیرات اساسی را از تعمیرات پیشگیرانه متمایز و از دید مدیران تولید نامطلوب می سازد آن است که در هنگام انجام تعمیرات اساسی دستگاه و بنابراین تولید محصول توسط آن برای مدت طولانی متوقف می شود. انجام تعمیرات اساسی نیازمند قطعات یدکی مرغوب است تا بتوان قابلیت اطمینان و دسترسی پذیری را افزایش داد. در این پایان نامه عملکرد سیستم ازنظر دسترسی پذیری و قابلیت اطمینان با توجه به نبودن قطعات یدکی موردنیاز، بررسی شده است. وجه تمایز دیگر این پژوهش در نظر گرفتن پارامترهای فازی است. با توجه به این که در بسیاری از مواقع، داده های آماری برای توزیع های طول عمر، در دنیای واقعی به صورت دقیق و کامل وجود ندارند، می توان با ترکیب این داده ها با قضاوت های ذهنی که با مجموعه ها و اعداد فازی بیان شده اند، اطلاعات را برای ارزیابی، تجزیه وتحلیل و تصمیم گیری متناسب تر کرد. به همین منظور، در این پایان نامه یک مدل ریاضی در راستای برنامه ریزی مطلوب تعمیرات اساسی ماشین-آلات، در شرایط محدودیت دسترسی به قطعات یدکی ارائه شده که در شرایط عدم قطعیت و عدم وجود اطلاعات دقیق و کامل نیز می تواند برای برنامه ریزی تعمیرات اساسی استفاده شود. متغیر های هزینه تعمیرات، تقاضا، راندمان دستگاه ها، قیمت فروش هر واحد محصول و میزان تولید به عنوان پارامترهای فازی در نظر گرفته شده است. فرض می گردد که دسترسی به قطعات یدکی محدود است و این مسئله بر قابلیت اطمینان دستگاه ها تأثیر مستقیم دارد. نخست دسترسی پذیری یک سیستم صنعتی مدل می شود، سپس نتایج آن در توسعه یک مدل برنامه ریزی مختلط عدد صحیح غیرخطی به کاربرده می شود تا با حل آن، زمان انجام تعمیرات اساسی تجهیزات به گونه ای مشخص شود که مجموع هزینه های تعمیرات و بهره برداری را کمینه کند. رویکرد ارائه شده برای یک مثال عددی به صورت یک سیستم تولیدی فرضی اجراشده است. درنهایت با حل دقیق، با استفاده از نرم افزار GAMS، پاسخ بهینه مثال موردنظر به دست آمده و تحلیل شده است. تحلیل حساسیت پاسخ بهینه نسبت به تغییر پارامترهای اصلی مدل انجام شده و نتایج به صورت نمودار نشان داده شده است. آنگاه مسئله مجدداً با استفاده از رویکرد بهینه سازی فازی حل شده و نتایج به دست آمده با روش حل قبلی مقایسه شده است. این نتایج بیانگر آن است که رویکرد فازی انعطاف زیادی در انتقال انتظارات تصمیم گیرندگان به فرآیند مدل سازی دارد، زیرا با استفاده از آن می توان به خوبی نظر تحلیل گر را در رابطه با اولویت بندی توابع هدف، در مدل برنامه ریزی ریاضی، منعکس نمود.